دستانم را به آسمان بلند كردم و فرياد زدم...
الهي! منم آن گداي خانه ات كه دستم جز رو به خانه تو بلند نيست
منم آن كس كه فقط از سفره تو خورده ام و سفره غير را از ياد برده ام
خداوندا! گرچه دستانم كوتاه است و به عرش تو نمي رسد اما روحم به بزرگي خودت است زيرا از روح توام....
خدايا! مرا مسافر مقصد آخرينت كن...كه طاقت دوري بيش از اين من ندارم
اگر جهنمي هستم آتش نوش جانم اما اگر بگريم از دوري توست
اگر بهشتي هستم ،بهشت از آن خودت و بهشت بي تو برايم از جهنم بدتر است
من بهشتت نخواهم بلكه بالاترين مقامت را كه قرب توست را خواهانم
فقط قدرتي ده كه به اين مقام برسم كه تويي دادرس تمام گدايان عالم.......