معرفت نفس و خودسازی
دانش نفست نه علم سرسرى گر به حق دانا شوى دانى که چیست
در آموزه های اسلامی، بحث خود شناسی بسیار مورد تاکید قرار گرفته و معرفت نفس به عنوان نافع ترین شناخت های انسان وسر آغازی برای سیر و حرکت او به سوی خدا شناسی و قرب به ذات هستی، مطرح شده است. در این باره روایات فراوانی وجود دارد که به پاره ای از آنها اشاره می شود.
1- در حدیثى از امیرمؤمنان على علیه السلام مىخوانیم: (نال الفوز الاکبر من ظفر بمعرفة النفس) کسى که خود را بشناسد، به سعادت و رستگارى بزرگ نایل شده است!» (غرر الحکم، حدیث، 9965)
2- و در نقطه مقابل آن چنین مىفرماید: (من لم یعرف نفسه بعد عن سبیل النجاة وخبط فى الضلال و الجهالات) کسى که خود را نشناسد، از طریق نجات دور مىشود و در گمراهى و جهل گرفتار مىآید!» (غرر الحکم، حدیث، 9034)
3- در تعبیر دیگرى از همان امام همام آمده است: (العارف من عرف نفسه فاعتقها و نزهها عن کل ما یبعدها) عارف حقیقى کسى است که خود را بشناسد، و (از قید و بند اسارت) آزاد سازد، و آن را از هر چیز که او را از سعادت دور مىسازد پاک و پاکیزه کند! (غرر الحکم، طبق المیزان، جلد6، صفحه173).
از این تعبیر بخوبى استفاده مىشود که معرفت نفس (خودشناسى) سبب آزادى از قید و بند اسارتها و پاکسازى از رذائل اخلاقى است.
4- باز حدیث دیگرى از همان پیشواى بزرگ علیه السلام مىخوانیم: (اکثر الناس معرفة لنفسه اخوفهم لربه) کسى که بیش از همه خود را بشناسد، بیش از همه، خوف پروردگار خواهد داشت!» (غرر الحکم، حدیث، 3126)
5- در یک تعبیر داریم، معرفت النفس انفع المعارف. خودشناسی نافع ترین شناخت ها است. یا من عرف نفسه فقد عرف ربه. کسی که خود را بشناسد، به تحقیق رب خویش را شناخته است. و روایات فراوان دیگری که در این باب هست.
من خیلی فکر کردم که این روایات یعنی چه و چرا این همه درباره اهمیت معرفت نفس گفته شده و چگونه است که خدا از طریق معرفت شناخته می شود؟.
به تازگی فهمیدم که سر آن در رابطه ای است که میان انسان و خدا هست. این رابطه را عرفان اسلامی به خوبی بیان کرده است. در عرفان تمامی مخلوقات مظهر حق تعالی معرفی شده اند و به خصوص انسان مظهر کامل اسما وصفات حق تلقی شده است.
سر اهمیت معرفت نفس این است که انسان مظهر خدا است. ما اگر توجه کنیم که مظهر خدا هستیم، آنوقت به خودمان طور دیگری نگاه می کنیم و احساس دیگری خواهیم داشت.
مظهر خدا یعنی هر چه خدا دارد، انسان هم دارد. انسان خلیفه خدا و آینه ای است که خدا را نشان می دهد. اگر شما بدانید مظهر خدایید، خواهید دانست که رب شما همان است که در درون و بیرون شما ظهور دارد. و لذا معرفت نفس به معنای معرفت درون در حقیقت معرفت خدا است.
اگر انسان بداند مظهر خدا است احساس عظمت خواهد کرد و آنوقت حاضر نمی شود کارهای کوچک و پست انجام دهد. خودش برای خودش احترام قایل است و به دیگر انسان ها نیز به دیده احترام خواهد نگریست.
در این صورت دیگر حاضر نیست به سایر مظاهر خداوند که محبوب عالم است، خیانت و جسارت کند. حاضر نمی شود به کسی بی احترامی کند، کسی را بیازارد و کینه کسی را به دل بگیرد و مانند آن. می بینید که توجه به این موضوع زیر بنای اخلاق اسلامی و عرفان عملی خواهد بود.
ما باید به این معنا توجه داشته باشیم و خدا را در خودمان جستجو نماییم. خدا در ما ظاهر شده است. لازم نیست دنبال خدا بگردیم. او باطن خود ما است و ما هر چه داریم از حضور و ظهور او داریم.
بین ما و خدا هیچ فاصله ای نیست. انه اقرب الیکم من حبل الورید. خدا از رگ گردن هم به ما نزدیک تر است. لازم نیست داد بزنیم و صدایش کنیم. او صدای نجوای دل ما را می شنود و ضربان قلب ما را هم گوش می دهد. نفس های ما را می شمارد. او است که هر دم به ما روح می دمد و جان و دل ما را تازه می کند.
ما ظاهر خداییم، اگر ما ظاهر خدا باشیم، خداوند می شود باطن ما. نه اینکه خدا در باطن ما است و ما باطنی داریم که خدا در آن است. نه خدا ذات ما است و ما ظاهر شده آن ذاتیم. میان باطن و ظاهر یک چیز، هیچ فاصله ای وجود ندارد.
هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن. او اول و آخر و ظاهر و باطن ما و همه چیز است.
اگر اینطوری خودمان را شناختیم آنوقت سر تمام روایات معرفت نفس را خواهیم دانست. خواهیم دانست که چگونه شناخت خود، ملازم شناخت خدا است و هیچ فاصله ای میان این دو شناخت وجود ندارد، زیرا خود و خدا دو چیز از هم متمایز نیستند. خود آینه خدا است و خدا است که در این آینه خویش را نموده است.
21 سال رهبری مظلومانه امام خامنه ای (مدظله) ...
چه کسی باور میکرد فردی از بین حوزه های علمیه روزی بتواند زعامت مسلمین جهان را در شرایط بسیار سخت امروز عهده دار شود آن هم با دشمنان کینه توز خارجی و داخلی که هر روز شرایط را بر وجود مبارک ایشان تنگ میکنند که از این رهگذر و نتواند شعاع امامت اهل بیت را به اقصی نقاط دنیا بتاباند مخالفان حسود و کینه توز خواستند با فشرده کردن حلقه های دشمنی و نفوز به بدنه نظام به قول خودشان کار را تمام کنند و آقا را از بالا به پایین کشند اما کار برعکس شد و دقیقا همین موضوع برای خود آنان اتفاق افتاد.
به نظر میرسد رهبری ایشان در این قطعه از زمان فعلی که یکی از سخترین دوران تاریخ اسلام است به بهترین وجه با هدایت حکیمانه و الهی خویش این کشور را از گزند گرگ صفتهای روزگار مصون داشته است و ملت ایران را به اوج اقتدار در صحنه های حهانی برساند .
امام خامنه ای در این دوران 21 ساله توانست کارهای ذیل را انجام دهد:
1-کشور را از هجو دشمنان حفظ کند
2-توانستند کشور را از شر دوران ننگین اصلاحات که همه مقدسات دینی را مورد هجوم قرار داده بودند برهاند
3-او توانست کشور را از شر ناکثین ،مارقین و قاسطین زمان حفظ کند و آنها را به خاک مذلت بنشاند
4-از همه مهم تر اینکه او توانست خواص بی بصیرت را به مردم بشناسد و بصیرت واقعی را به اعماق جان مردم نفوذ دهد که راهپیمایی 22 بهمن و 9 دی ثمره شیرین این رهبری مظلومانه است
5-ایشان توانست با رهبری صحیح خویش پیش در آمدی بر امامت ، امام عصر(عج) در معرض دید جهانیان و آزادگان بگذارد که میتوان عزت و اقتدار و حکمت و مردمداری و توسل به اهل بیت و ارتباط با خدا را به منصه ظهور برساند
در حقیقت میتوان گفت تصمیمات ایشان یک رهبر هوشمند به تمام معنا در عرصه های مختلف ساخته است که توانسته است کشور را از خونخواران ،حسودان،فتنه گران،خواص بی بصیرت،مال اندوزان و اشرافیت مدرن نجات دهد وباید در این بین تمام نیروهای متدین به خصوص اصولگرایان از این رهبر باهوش و ذکاوت در همه عرصه ها پشتیبانی نموده و فدایی بی چورا و چرای ایشان باشند
اما افسوس در این 21 ساله رهبری و امامت ایشان در اوج مظلومیت انجام گرفت و او در بین فشارهای خواص بی بصیرت و دشمنان نادان ودانا قرار گرفت اما وقتی مردم به او نگاه میکردند آن هم از نوع نگاه اضطراب آمیز و امبدوارانه به او چشم میدوختند که او چه میگوید و چه میکند و چه حکمی میدهد؟ اما وقتی نگاه های او و مردم در هم آمیخته میشد پیروزی بزرگ حادث میشد و فتح الفتوحی ایجاد میگشت قطعا او هر روز مورد دعای خاص حضرت ولی عصر(عج) قرار میگرید که اگر اینگونه نبود مگر میشد دربرابر هزاران مکر،مکاران و حیله هزار رنگ حیله گران در این 8 ماهه اخیر مردم هدایت شوند در حالی که میبینم در اوج فتنه دلهای مردم متوجه کانون پر عاطفه او قرار گرفته است
آیا غیر از دعای امام عصر دلیل دیگری میتوان یافت؟