پیشفروش ساندیسهای راهپیمایی 22 بهمن!!
به گزارش خبرگزاری چیزنیوز و به نقل از روابط عمومی شرکت ساندیس، این شرکت طی بیانیه ای که به مناسبت فرا رسیدن سالروز انقلاب اسلامی ایران صادر نموده است، بر تاثیرگذاری ساندیس در راهپیمایی های مردمی و حضور هرچه بیشتر آنها به واسطه علاقه به ساندیس اشاره کرده و راه حل جدیدی برای بهره مندی مردم از محصولات این شرکت ارائه کرده است. شرکت مذکور همچنین از این طریق اقدام به پیش فروش "ساندیس" برای راهپیمایی 22بهمن امسال نموده است.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
بسمه تعالی
ایرانیان عزیز، سالهاست که در کنار شما و با شعار "هر ایرانی، هر راهپیمایی، یک ساندیس" همراه با شما در روزهای سخت انقلاب و نظام بوده ایم و همگان به نقش محصولات ما در راهپیمایی های میلیونی شما امت حزب الله پی برده اند. اکنون با فرا رسیدن سالروز انقلاب اسلامی ایران و در جهت کمک به حضور انبوه جمعیت مردم در راهپیمایی 22 بهمن چند نکته در مورد ساندیس های شرکت ما حائز اهمیت است که مختصرا به عرض می رسانیم.
دکتر مهدی هاشمی که نخواست نامش فاش نشود و نخواست که نامش به اختصار (م.ه) نوشته شود، در گفتگو با روزنامه "صبح آقا زاده ها" عنوان کرد: جلبک سبز در سالهای اخیر یکی از مهمترین آفات اجتماعی بود که تاثیرات منفی بسیاری در وحدت جامعه داشته است.ما در تحقیقات خود به این نتیجه رسیده ایم که در مقابل جلبک، ساندیس همواره توانسته است که وحدت گروه های مختلف جامعه را افزایش دهد.
لقمه حرام، بسترساز ستیز با امام زمان (اروحنافداه)
از بدترین آثار «حرامخواری» و «بیمبالاتی نسبت به نفوذ مال حرام» در زندگی، عدم قابلیت برای پذیرش حق و حقیقت، به ستیز برخاستن در مقابل امام حق و وارد شدن در شمار دشمنان امام معصوم زمان است.
بیشک یکی از عوامل مهم جرم و جنایت و بیدینی و ستیزهجویی مردم با امام معصوم، حرامخواری ایشان است. انسان در نتیجة حرامخواری، فردی لاابالی، بد طینت، جنایتپیشه، گریزان از حق، طرفدار باطل، قسیالقلب و بدکاره میشود، به مرور زمان تمامی زمینههای انسانی را از دست داده و به حیوانی وحشی و خطرناک تبدیل میگردد و در نهایت با جرأت تمام، در مرداب شهوترانی و دنیاپرستی، انسانیت خود را به مسلخ میبرد.1
نقشه معاویه در دشمن سازی برای امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)
یکی از کاریترین نقشههای معاویه برای جدا کردن مردم از امیرالمؤمنین(علیه السلام)، فرستادن پول و عسل و رشوههای حرام برای افراد بود. مردمان فقیری که حتی از نان و ماست سیر نشده بودند، یک مرتبه خود را در مقابل کوزههای عسل و کیسههای پول معاویه میدیدند. در این میان کمتر کسی بود که از پول و عسل حرام بگذرد، معاویه و یارانش را واگذارد و از امام حق دست برندارد.
کیسههای درهم و دینار به دستور معاویه در میان کوزههای پر از عسل گذاشته و به همراه نامهای به خانة یکایک یاران و دوستداران امام علی(علیه السلام) ارسال میشد. اعضای خانوادة دریافتکنندة کوزههای عسل برای رسیدن به کیسههای پول میبایست از عسل حرام معاویه میخوردند و این آغاز خروج ایشان از حریم ولایت و محبت بود.
ابوالاسود دُئلی، از یاران استوار و بابصیرت امام علی(علیه السلام)، روزی در مسجد کوفه نشسته بود که ناگاه مردی ناشناس آمد و نام ابوالاسود را صدا زد. ابوالاسود از جای برخاست و به در مسجد آمد. آن ناشناس که مأمور معاویه بود، نامهای به دست وی داد.
ابوالاسود با مطالعه نامه فهمید که کیسههای متعدد درهم و دینار در میان کوزههای عسل از جانب معاویه به خانة او ارسال شده است. بیدرنگ نامه را درهم پیچید و دواندوان به سوی منزل آمد. چون به حیاط منزل پاگذاشت، دید دختر پنجسالهاش کوزهای را گشوده و یک انگشت از عسل آن را در دهان نهاده است.
ابوالاسود ناگهان فریاد زد: «دخترم! این عسل را نخور که آن زهری کشنده است. معاویه آن را فرستاده که از راه شیرینی عسل، شیرینی محبت و ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) را از کام ما برگیرد».
دخترک همینکه هشدار پدر را شنید، انگشت خود را به زمین مالید و آنگاه در گلوی خود فرو برد و اندک عسلی را که خورده بود، برگرداند و بلافاصله اشعاری خواند که مضمونش این است: «ای پسر هند، آیا با عسل مصفّا میخواهی دین و ایمان ما را ببری و ما را از علی(علیه السلام) جدا کنی؟ بدان که ما تا ابد دست از علی(علیه السلام) برنمیداریم!»
آنگاه ابوالاسود به همراه دختر پنجسالهاش نزد امام علی(علیه السلام)آمد و پس از نقل ماجرا متن نامه معاویه را برای آن حضرت خواند. امام شادمان شدند و در حق ایشان دعای خیر فرمودند.2
معاویه، دجّال نیرنگباز زمان خویش بود و اینک دجّال و دجّالیان زمان نیز معاویهگونه کوزههای عسلِ آغشته به رشوههای حرام را به متن خانههای دوستداران و پیروان امام حق فرستادهاند تا حلاوت ولایت و محبت را با شیرینی زودگذر و فریبندة آن بربایند. کوزههای عسل دجّال و دجّالیان زمان، همان لقمهها، تصاویر، فیلمها و موسیقیهای حرامی است که با اهداف شیطانیِ خداگریزی و حقستیزی طراحی شده و از طریق امواج رسانهای صهیونیستی به متن خانهها وارد گشته و اعضای خانواده را در لبة پرتگاه نیستی قرار داده است.
1. ر.ک: نیلیپور، مهدی، بهشت اخلاق، ج2، ص406ـ407.
2. ر.ک: نیلیپور، مهدی، بهشت اخلاق، ج2، ص406، به نقل از خزینه الجواهر، ص536.
گزیدهای از سخنان ولیامر مسلمین درباره بیداری اسلامی
حضرت آیتالله العظمی خامنهای، سال گذشته در دیدار با گروههای مبارز فلسطینی، به تحولات منطقه و مسئله فلسطین اشاره کردند و فرمودند: «شکى نیست که بر اساس حقایقى که خداى متعال تقدیر کرده است، خاورمیانه جدید شکل خواهد گرفت و این خاورمیانه، خاورمیانه اسلام خواهد بود.»
به بهانه "اتفاقات اخیر در کشور مصر"، پایگاه اطلاعرسانی حضرت آیتالله العظمی خامنهای، گزیدهای از سخنان معظمله درباره بیداری اسلامی را به شرح زیر منتشر کرده است.
نفرت و بغض مردم خاورمیانه از آمریکا
ما امروز در یک برهه حساس به سر میبریم. اگر من بخواهم آن لبّ تلقى و برداشت خودم را به شما عرض بکنم - که شاید در یک مجال کوتاه، برایش استدلال هم نشود ارائه کرد؛ البته مستدل است، منتها شاید در دو کلمه نشود استدلالى برایش بیان کرد - این است که مراکز استکبارى جهانى در مقابله با حرکت اسلامى که نماد واقعىاش جمهورى اسلامى است، دارند آخرین تلاشهاى خودشان را میکنند. در بسیارى از عرصهها تلاشهایشان و تدابیرشان به بنبست خورده و کار از دستشان در رفته است. این کمربندى که اینها بر دور مسائل جهانى کشیده بودند و حیطهبندىاى که کرده بودند، در حساس ترین نقاط روى زمین یعنى خاورمیانه، این کمربند پاره شده - یا سست شده، حداقلش این است؛ ولى به نظر من پاره شده - و از دستشان در رفته است.
به نظر من امروز نظام سلطه در مواجهه با حرکت اسلامى یک چنین حالتى دارد. جاپایش محکم نیست؛ زیرا بسیارى از شگردهاى تبلیغاتىِ استواربنیانِ قدیمىِ اینها براى مردم دنیا رو شده است. امروز در جامعه آمریکا، خشم عمیق از حضور قدرتمند لابى صهیونیستى به تدریج دارد توسعه پیدا میکند. این نارضائى در بین مردم آمریکا - که مرکز تحرک صهیونیستها و قدرتمندان صهیونیستى و سرمایهداران صهیونیست است - به تدریج دارد به وجود مىآید؛ البته رژیم حاکم در آمریکا بر مردم بسیار سخت میگیرند - یک نوع خاص سختگیرى - و آنچنان اینها را مشغول زندگى و گرفتار زندگى میکنند که فرصت سر خاراندن ندارند؛ در عین حال این حالت دارد به وجود مىآید.
این اطلاعات موثق ماست. در کشورهاى اروپائى هم به یک نحو دیگر. کشورهاى اسلامى که معلوم است. کشورهاى خاورمیانه که معلوم است. ملتها حالت نفرت - و بعضاً بغض - نسبت به رژیم ایالات متحده و مجموعه سلطه در دنیا دارند. این را هم نمیتوانند جمع کنند؛ هى تلاش میکنند، اما نمیتوانند جمع کنند.
بیانات در دیدار اساتید دانشگاه 2/4/89
مقایسه جنبش سبز و انقلاب مردمی ایران، مصر و تونس
این نوشته نه به معنای جدی گرفتن تحلیل های این روزهای سبزهاست، که به خاطر این است که بدانیم با چه جماعت متوهمی طرف هستیم!
تشبیه جنبش سبز به انقلاب مردم تونس و مصر به اندازه تشبیه جنبش سبز به انقلاب اسلامی مردم ایران مضحک و خندهدار است. ذوق زدگی سبزها هم از انقلاب مردم عرب آنقدر مسخره است که آدم را یاد شعارها و تحلیلهای سال گذشته آنها میاندازد.
اگر یادتان باشد یک سال پیش هم که در انتخابات ریاست جمهوری و در یک فرایند کاملا قانونی و مردمی شکست خوردند، با اغتشاش و آشوب به خیابانها آمدند و برای توجیه آشوبهای خود، صحنههای مبارزاتی مردم ایران را در انقلاب اسلامی سال ?? به رخ ما میکشیدند!
سبزهای متوهم تصور میکردند که انقلاب اسلامی، با همان شعارهای انقلابی سرنگون میشود! خیال میکردند چون انقلاب با شعار «الله اکبر» به پیروزی رسیده، پس با همان «الله اکبر» هم فرو میریزد! گمان میکردند چون شعار مردم مظلوم و محروم ایران «مرگ بر شاه دیکتاتور» بود، پس جمهوری اسلامی هم با شعار «مرگ بر دیکتاتور» فرو میپاشد!
یادم هست همان روزهای آشوب و اغتشاش، برخی کاربران بالاترین که بدجوری خواب و خیال پیروزی انقلابشان را میدیدند، برای تقویت روحیه خود و دوستانشان مینوشتند «بچهها نا امید نشوید. انقلاب سال ?? هم از خیابانهای شمال تهران آغاز شده بود!»
میخواستند جنبش موهوم سبز را به انقلاب اسلامی تشبیه کنند اما در نهایت به کاریکاتور انقلاب تبدیل شدند و امروز که از تشبیه خود به انقلاب اسلامی مردم ایران به جایی نرسیدهاند، باز هم برای تقویت روحیه، خودشان را به انقلاب مردم تونس و مصر شبیه میکنند!
این روزها که نوشتهها و تحلیلهای آبکی برخی سبزها را در سایتها و وبلاگهای مختلف از جمله شبکههای اجتماعی میخوانیم، مطئمن میشویم که با آدمهایی طرفیم که هنوز هم در همان رویاها و حال و هوای توهمی سال گذشته خود سرگردانند.
از قدیم گفتهاند هر گردی گردو نیست! اینکه هر کسی سنگ و کوکتل مولوتف به دست بگیرد و الله اکبر بگوید و مرگ بر دیکتاتور، الزاما حق با او نیست. اینکه سبزها با دست زدن ناشیانه و منافقانه به این قبیل اعمال، موفق نشدند اما مردم تونس و تا حدودی مردم مصر و یمن و اردن و عربستان موفق شدند، خود دلیل حقانیت مردم آن کشورها و ناحق بودن سبزهای متوهم است. اینکه حکومتی کمتر از یک ماه فرو میریزد و رییس جمهور مستبدش فرار میکند، خود بزرگترین دلیل دیکتاتوری و غیرمردمی بودن چنان نظامی است و اینکه سبزهای آشوبگر، در طول چند ماه نتوانستند مردم را با خود همراه کنند، خود بزرگترین دلیل مردمی بودن نظام ماست.
تکلیف خود را با امام زمان خویش روشن کنیم !
یکی از یاران امام حسین (علیه السلام) به نام نافع بن هلال می گوید: نیمه شب نگران آن حضرت شدم، از خیمه بیرون آمدم و او را در اطراف خیمه گاه دیدم. دنبال ایشان راه افتادم؛ آن حضرت متوجه من شدند و به من فرمودند: چرا از خیمه بیرون آمدی؟! گفتم: نگران شما شدم. فرمودند: «نمی خواهی در این شب تاریک به این کوه ها پناهنده شوی و خود را از مرگ برهانی؟»
در آن شب، آنان که سست ایمان بودند و دنبال بهانه می گشتند، از امام جدا شدند و تنها عدّه اندکی ماندند. همان هایی که صالح ترین اصحاب عالَم بودند.
ما نیز باید تکلیف خود را با امام زمان خویش روشن کنیم. اگر برای جدا شدن از امام خود به دنبال باشیم، پذیرفته نخواهیم شد. این آمادگی پذیرش، در یک آن حاصل نمی شود؛ بلکه باید مقدمات آن را از پیش فراهم کرده باشیم. در روایتی از حضرت ولی عصر (ارواحنافداه) آمده است:
«فإنّ أمرَاً یَبغَتُهُ فَجأةً حینَ لاتَنفَعُهُ تَوبَةً و لایُنجِیهِ مِن عِقابِنا؛ امر ما ناگهانی است و در هنگامی می رسد که توبه و بازگشت سودی ندارد و پشیمانی از گناه، از کیفر نجاتش نمی بخشد.»
یعنی در یک لحظه نمی توان ایمان پیدا کرد؛ چون دل، در یک آن به باور نمی رسد و رسیدن به ایمان، مستلزم پیمودن راهی طولانی است. باید به دستورهای شرع و قوانین الهی یک به یک عمل کنیم و از برکات مجالس امام حسین (علیه السلام) برای اهل عمل شدن بهره مند شویم تا در نهایت به هدایت حقیقی دست پیدا کنیم. در قرآن کریم آمده است:
«وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ؛ بندگی کن، تا به مرحله یقین و باور برسی»
همه ما می دانیم که از مرده کاری بر نمی آید؛ ولی هیچ کدام از ما این جرأت را نداریم که شب هنگام با یک مرده – اگر چه از عزیزانمان باشد- در یک اتاق بخوابیم؛ با این که می دانیم و از نظر علمی نیز ثابت شده که مرده با کسی کاری ندارد. اما این مسأله در مورد مرده شوی ها که آرام آرام با اموات مأنوس شده اند، صادق نیست. آنان حتی گاهاً برای صرف غذا هم به منزل نمی روند و شب ها در کنار مرده ها می خوابند. به استدلال علمی نیاز ندارند، چون باور دارند که مرده ها نمی توانند کاری بکنند. پس ایمان، باور قلبی است و صد البته که دست یافتن به آن به این سادگی ها ممکن نیست؛ نخست شخص باید اهل عمل باشد.
انسان باید تکلیف خویش را یک جا و به درستی مشخّص کند. ما همیشه فرصت انتخاب نداریم. در یک لحظه باید تصمیم گیری کنیم. بعد از واقعه دیگر نمی توانیم تصمیم بگیریم و البته این تصمیم ما به اعمال گذشته مان بستگی دارد.
«الأمُورُ مَرهُونَةٌ بِأوقاتِها؛ کارها در گرو وقت آن است.»
در یک لحظه نمی توان ایمان پیدا کرد...