تحلیل های نادرست ما
یکی از اشتباهات بزرگ ما بعنوان افراد معتقد به نظام جمهوری اسلامی این است که گاهی در تحلیل هایمان دچار اشتباه می شویم، به گونه ای که تصور می کنیم هر چیز را که در ذهن داریم باید علنی و آشکار کنیم. چه بسا ممکن است گاهی درست و گاهی اشتباه باشد.
علنی نشدن تحلیل ها به معنای سکوت و رضایت و چشم پوشی بر اشتباهات نیست، بلکه گاهی به معنای همراه نشدن با جریانی است که از قضا موضعگیری ما را میخواهد!
یک عنصر انقلابی و مدافع ولایت باید هوشیار باشد و با بصیرت به اطراف خود بنگرد و مانند شطرنج بازی ماهر تا چند مهره بعد خود را پیشبینی کندو بعد وارد میدان تجزیه و تحلیل شود که در غیر این صورت ابتکار عمل را به دشمن داده است.
احساسات را باید زیر پا گذاشت و با عقل و منطق مسائل را دنبال کرد.
در تحلیل هایمان باید حق را در نظر بگیریم و به ناحق سخن نگوییم، چرا که ممکن است اجر کسانی در این میان ضایع شود و کارها و خدمات شبانه روزی آنها بی دلیل نادیده گرفته شود.
سخنان امروز رهبر معظم انقلاب اشاره به این نکته مهم بود که دلسوزان داخلی به آشوب و جنجال دامن نزنند، چرا که نظام مقتدر است و رهبر هم در مقابل هرگونه انحرافی خواهد ایستاد.
گزیده ای از سخنان مهم مقام معظم رهبری در دیدار با مردم فارس:
"عرض من به عناصر داخلى، به مردم دلسوز، به برادران و خواهرانى که در داخل با مسائل تبلیغاتى سر و کار دارند، این است که سعى کنند به این آشفتگى کمک نکنند. این که تحلیل بگذارند، یکى از آن طرف، یکى از این طرف، این علیه آن، آن علیه این، براى هیچ و پوچ، چه لزومى دارد؟"
"نه، دستگاه بحمداللَّه دستگاه مقتدرى است، مسئولین مشغول کارشان هستند، رهبرى هم که بندهى حقیر هستم با همهى حقارت، خداى متعال کمک کرده، ما در مواضع صحیحِ خودمان محکم ایستادهایم. تا من زنده هستم، تا من مسئولیت دارم، به حول و قوهى الهى نخواهم گذاشت این حرکت عظیم ملت به سوى آرمانها ذرهاى منحرف شود."
امروز میدان جهاد فی سبیلالله، فضای مجازی است
امام جمعه مشهد گفت: «مسئولان نظام و دستگاه دیپلماسی، خصوصا شورای عالی امنیت ملی در ارتباطات خود توجه کنند که ترمیم کننده رسوایی عربستان در برابر ظلم و جنایاتش در خصوص بحرین قرار نگیرند.»
آیتالله سید احمد علمالهدی در خطبههای دیروز نماز جمعه مشهد افزود: «مسئولان نظام و دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجه در برابر شیطنتهای عربستان و عقبنشینی آنها ساکت ننشسته و جا نزنند.»
وی ادامه داد: «اینها هر زمان در مقابله با حق ضربه میخورند، شیطنتشان مثل اربابشان، آمریکاست و سعی میکنند در عقبنشینی، با جلب نظر مسئولان و متولیان نظام و عوامل دولت که در جهان اسلام از یک محبوبیتی برخوردارند، سوء استفاده کرده و برای خود آبرو بخرند.»
عضو مجلس خبرگان رهبری ادامه داد: «عربستان به دنبال این است که این رسوایی خود را از بین ببرد و این کار را با ایجاد رابطه با مسئولان نظام انجام میدهد.»
آیتالله علمالهدی تصریح کرد: «مظلومیت مردم بحرین تابلوی شفافی بود که ماهیت اصلی حقوق بشر سازمان ملل را به جهانیان نشان داد.»
وی افزود: «آیا زن بارداری که از سوی نیروی آل سعود در بحرین شکنجه میشود یا زنان و دخترانی که در جلوی چشم مردم به خاک و خون کشیده میشوند یا خانههایی که در آتش میسوزند، نقض حقوق بشر نیست؟ آیا اینان بشر نیستند؟»
امام جمعه مشهد تصریح کرد: «آن زن بد کاره که قاتل بوده و شوهر خود را کشته، بشر است و باید حقوق بشر در موردش ایفا شود، اما این انسانهای مظلوم که مزدوران آل خلیفه آنها را به خاک و خون میکشند، بشر نیستند و در موردشان حقوق بشر نباید ایفا شود؟»
عضو مجلس خبرگان رهبری خطاب به جوانانی که با کامپیوتر آشنایی داشته و در فضای مجازی فعالیت میکنند، گفت: «از شما برادران و خواهران درخواست میکنم با وبلاگ نویسی و فعالیت در فضای مجازی، جنایتهای آل سعود را به همه جهانیان نشان دهید تا همه مردم جهان از مظلومیت مردم بحرین آگاه شوند، امروز میدان جهاد فی سبیلالله، فضای مجازی است.»
وی از رسانهها و صدا و سیما قدردانی کرد و ادامه داد: «نحوه عملکرد و برنامههای رسانهها و تلویزیون و به ویژه شبکههای برون مرزی که با به تصویر کشیدن مظلومیت مردم بحرین جنایات مزدوران آل خلیفه را به همه جهانیان نشان دادند، بسیار خوب بود که آن را ارج مینهیم.»
وی ادامه داد: «در واقع این حرکتها اثر خود را گذاشت و سرانجام نیروهای آل خلیفه وادار به عقبنشینی شدند.»
علمالهدی خاطرنشان کرد: «اکنون کانون اقتدار امیرالمومنین(ع) در جهان اسلام کشور ایران است؛ امروز به خاطر مصالح اسلام، دست ما در مقابل مردم بحرین بسته است همانگونه که دست امیرالمومنین علی(ع) در آن روزها که به بیت ایشان و حضرت فاطمه(س) حمله کرده و هتک حرمت کردند، بسته بود.»
وی ادامه داد: «اگر هنر هفتم و فیلمبرداری در 1400 سال پیش وجود داشت و از صحنههای جنایات نسبت به خانه حضرت فاطمه(س) فیلمبرداری میکرد و امروز آنها را میدیدیم، مطمئن باشید مشابه صحنهایی است که امروز در بحرین شاهد آن هستیم.»
امام جمعه مشهد تصریح کرد: «نیروهای آل سعود و آل خلیفه شبها به خانه مردم مظلوم بحرین حمله کرده و زنان و دختران را کتک میزنند و شکنجه میکنند که باید به این رفتار عناصر وهابی سعودی در بحرین توجه کرد؛ امروز در زندانهای سعودی بیش از یکصد زن زندانی است که تعدادی از آنها باردار بوده و با این حال شکنجه میشوند.»
فراماسونری جدید در چه پوششی می آید؟
با عرض سلام و روز بخیر خدمت تمامی بازدیدکنندگان عزیز،در ادامه سلسله مباحث شناخت تشکیلات و اهداف فراماسونری، امروز با مطلبی با عنوان "فراماسونری جدید در چه پوششی می آید؟" به روز شده ایم، انشاالله که مورد استفاده شما عزیزان قرار گیرد.
توجه:برای درک بهتر این مطلب، لطفا ابتدا مقاله "فراماسونری،دجال آخرالزمان" را که در وبلاگ قرار داده ایم مطالعه فرمایید.
امروز برخی از افراد آگاهانه یا ناآگاهانه ادبیات فراماسونری را باز تولید میکنند و از یک سو از ملیت ایرانی سخن میگویند و از سویی دیگر میخواهند انسان را جای خداوند بنشانند. مبادا روزی از خواب غفلت بیدار شویم که دیگر به خواب ابدی رفته باشیم! سرشت فراماسونری به دلیل مدیریت آن از سوی ابلیس، میل به استکبار و تمامیتخواهی دارد.
یکم) امام خود را بشناسیم
«أصْبَغبننُباته» میگوید: امیرمؤمنان علی علیهالسلام، به ما امر فرمود که از کوفه به مدائن برویم. روز یکشنبه بهراهافتادیم. در میان راه، از میانما «عمْرو بنحریث» و «أشعثبنقَیْس» و «جَریر بنعبدالله بَجَلی» با پنج نفر دیگر جدا شدند و راه خود را به سویحیره کج کردند و به ما گفتند: چون روز جمعه فرا رسد ما در مدائن به علی(ع) میرسیم و قبلاز آنکه مردم برای نماز جمعه مجتمع گردند میآییم تا نماز را با علی بخوانیم.
آنها به دیاری رسیدند که به آن «خَوْرنق» و «سَدیر» میگفتند. آن هشت نفر در خورنق یا سدیر در وقت ظهر نشستند و به خوردن ناهار مشغول شدند. یکضب (سوسمار) از جلوی آنها گذشت. آن را صید کردند. عَمرو بنحریث، دست سوسمار را باز کرد و (با لحنی تمسخرآمیز) بههمراهانخود گفت: با این سوسمار بیعتکنید. این امیرالمؤمنین شماست. آن هشت نفر با آن سوسمار بیعت کردند و سپس آن را رها کردند و خودشان از آنجا به مدائنکوچ کردند و گفتند علیابن ابیطالب چنین میپندارد که از علم غیب اطلاع دارد. ما اینک او را از امارت مؤمنان، خلعکردیم و به جای او با سوسماری بیعت کردیم.
آنان روز جمعه به مدائن رسیدند و در هنگامیکه أمیرالمؤمنین علیهالسلام بر بالای منبر خطبه میخواند، وارد مسجد شدند. حضرت فرمود: رسولخدا صلیالله علیه و آله و سلم، برای من احادیث بسیاری را به راز گفته است که در هر حدیثی از آن احادیث، دری است که از آن یک در، هزار در دیگر گشوده میشود. خداوند تعالی در کتاب عزیز خود میگوید: «یَوْمَ نَدْعُو کُل أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ. . . »؛ قیامت روزی است که ما در آن، هر دسته و جمعیتی از مردم را با امام خودشان میخوانیم» (اسرا: 71) و من به خدا قسم میخورم که در روز قیامت، هشت نفر از این امت، محشور میشوند که امام آنها، ضب (سوسمار) است و اگر بخواهم نام آنها را ببرم، میبرم.
در این حال، رنگ از چهرههایشان پرید و بند بند آنها لرزیدنگرفت و عمر و بنحریث از شدت ترس و دهشت، مانند شاخه سعف (برگ درخت خرما) تکان میخورد. (امام شناسی. ج 14. صص 115-114؛ مناقب. طبعسنگیج، ص 421- ؛ بحارالانوار. ج. ص؛ و...)
عصمة الفاطمیة
اللّهم صلّ علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سرّالمستودع فیها بعدد ما احاط به علمک
حضرت استاد علامه حسن زاده آملی در "فص حکمة عصمتیة فی کلمة فاطمیة" که در کتاب "ممدالهمم در شرح فصوص الحکم" ابن عربی نوشته اند:
این نکته را بعد از اثبات عصمت حضرت زهرا سلام الله علیها بر اساس قرآن و روایات میفرمایند:
«اکنون که فهمیدی بقیه نبوت، عقیله رسالت، ودیعه مصطفی، زوجه ولی الله و کلمه تامه الهی، حضرت فاطمه سلام الله علیها حائز مقام عصمت است، پس مانعی ندارد که در فصول اذان و اقامه به عصمت حضرت شهادت دهیم و مثلا بگوییم: "اشهد انّ فاطمة بنت رسول الله عصمة الکبری" و یا نظیر این عبارات.»
بعد از فتح مکه، پیامبر به جهت شکوه و عظمت و پیروزی، همه مشرکان را بخشیده بود به غیر از "هبار بن اسود" که خونش را مباح اعلام کردند.
این به این دلیل بود که وی نیزه ای به سمت شتر "زینب"، دختر پیامبر پرتاب کرده بود و زینب ترسیده بود و جنینش از ترس سقط شده بود.
سه سال از فتح مکه گذشته بود و پیامبر ازدنیا رفته بود، قنفذ به زور وارد خانه فاطمه دختر پیامبر شده بود؛ با لگد فاطمه را بین در و دیوار زخمی کرد و جنینش سقط شد!
خلیفه برای این همه مردانگی! و رزم و جنگ برابر با دختر رسول خدا، تشویقش هم کرد و دیگر از او مالیات هم نگرفت!!!
نشانه های یک فرد حزب اللهی
گاهی در برخورد با رسانه ها دیده می شود که جریان و عنوان حزب الله بر گروهی یا گروه هایی اطلاق می شود که همراهی با این جریان ندارند و بر شاخصه های این جریان منطبق نیستند. برخی ویژگیهایی که برای یک حزب الله باید باشد تا او را در این جبهه تعریف کنیم را احصا کرده ام:
معنویت هم روح است و هم جسم
معنویت در طول و در عرض است و در ساختارها پیچیده است. معنویت نه جدای از فعالیتها و زندگی یک حزباللهی است و نه با ادعای اینکه معنویت در طول همه چیز جریان دارد، از فعالیتهای صرفاً مذهبی ابا دارد. سنت زیارت عاشوراخوانی (جمعی یا فردی)، شبزندهداری تا صبح (فردی) و از این قبیل سنتها هنوز نشان از روح معنویت در همه ابعاد زندگی حزباللهی دارد.
شاید از همین رو بود که الگوی هیئت دانشجویی ایجاد شد؛ آن هم از سوی کسانی که در فعالیتهای فرهنگی و سیاسی جزء جریان حزباللهی در دانشگاهها محسوب میشدند. در سطح عام هم از اواسط دهه هفتاد شاهد شکلگیری چنین ساختارهایی در میان جبهه حزبالله بودهایم. هیئات رزمندگان اسلام از این نمونه هستند.
اگر به انقلاب اسلامی هم برگردیم، الگوی حسینیه ارشاد شاید یکی از شیوههای نیمه مدرن چنین رویکردی بود که در دوران طاغوت زده شاهنشاهی قابل اجرا بود. ترکیبی از سنت دینی و تجدد آن روز.
آماده به رزم
از سنتهای حزب اللهی کوهنوردی بوده است. شاید یک بعد آن به سرگرمی و تفریح بستگی داشته باشد، اما ابعاد دیگر چون سلامت تن و بالابردن آمادگی جسمانی، آموزش و وجه تربیتی آن مورد توجه بوده است.
یادمان نمیرود که امام خمینی رحمةالله علیه بر ارتش بیست میلیونی تاکید کرده بود و گفته بود همه جوانان کشور در چنین ساز و کاری باید آمادگی مقابله با توطئهها را داشته باشند.
تحلیل میکند ولو اینکه غلط
داشتن بصیرت، دیدگاه و تحلیل از جمله چیزهایی است که باید از شاخصهای یک حزباللهی دانست. شاید زمانی نه چندان دور بسیاری از گروههای مدعی در جریان حزباللهی به تعطیلی عقل و تحلیل حکم می کردند و از سوی دیگر کسانی بر اساس تحلیل خود عمل میکردند و آن را بهترین می شمردند. اما رهبری آن را رد کرد و از دانشجویان خواست که خودشان تحلیل کنند، هرچند غلط.
یک حزب اللهی می داند که همه خیرات و خوبیها در یک سطح نیستند و اهم را باید در مقام تزاحم بر مهم اولویت داد. چنانچه شرع چنین مصلحتی را لازم میشمارد.
هدف وسیله را توجیه نمیکند
حزباللهی اصولگرا است؛ یعنی اصولش را به هیچ چیز نمی فروشد و اینگونه نیست که به دلیل هدف مقدسی که دارد هر بازار و وسیله ای را برای آن به کار گیرد. چرا که حزب اللهی اعتقاد دارد که هدف وسیله را توجیه نمی کند.
گاهی رخ می دهد که برخی سعی می کنند با استدلال اینکه فلان فرد یا جریان بر راه هدایت و حقانیت حرکت نمی کند و باید او را مورد هجمه قرار دهیم و در این راه از توهین و تهمت ابا ندارند؛ اما حزب اللهی واقعی چنین نمیکند.
تکلیفگرایی آری؛ انزواطلبی نه
قدرتطلب نیست و تکلیف گرایی می کند؛ در عین اینکه تنزه طلبی را هم آفت می داند. البته تکلیفگرایی هم این نیست که عقل تعطیل شود و به نتیجه کار بی توجه باشیم. اینها باید با هم باشند.
عدالتخواهی و آزادگی را مطلوب می داند؛ توجه به اقشار محروم را از دو بعد بررسی می کند: «یکی دیدن و ارتباط مستمر با اقشار محروم و مستضعف؛ دوم تلاش برای اصلاح روندها و رویه هایی که منجر به فقر و محرومیت و استضعاف می شود.»
فرهنگ مقدم است بر سیاست
در حوزه فرهنگی دغدغه های جدی دارد؛ چرا که فرهنگ سیاست و جامعه را می سازد. می داند که انقلاب اسلامی بیش از آنکه سیاسی باشد و ماهیتش به تغییر یک حکومت تعریف شود، یک انقلاب ذاتاً فرهنگی است و هر گونه فرهنگ استعماری و استکباری را نفی می کند.
جهانی میاندیشد؛ منطقهای عمل میکند
حزب الله یک جریان داخل کشور نیست که فقط محدود به مسائل یک حکومت بحث شود. یک فکر و ایدئولوژی است و مرز و جغرافیا نمیشناسد. فرقی نمیکند در اخوان المسلمین مصر باشی و علیه نامبارک بایستی یا در تونس باشی و در النهضه و خود را پیرو خمینی بدانی. فرقی نمی کند در فلسطین بجنگی یا لبنان. همین که علیه ظلم می جنگی و اسلام را سرلوحه قرار دادهای تو حزب اللهی هستی.
نه تنها این جبهه گسترده است، افراد این جبهه هم خود را در کنار هم میبینند. یعنی تفاوتی نمیکند که به جهاد علمی ایستادهای یا سلاح در دست داری یا عدالتخواهی میکنی. این که در جبهه حزب الله هستی، یعنی نقش مشخصی داری و بدون نیم نگاه به دیگران نمیتوانی خود را در این جبهه تعریف کنی. حزباللهی هرچند که در عمل منطقهای عمل می کند، اما میداند که نقش او در جبههای از آمریکای لاتین تا آفریقا، خاورمیانه و تا شرق آسیا قرار گرفته است.
منبع:آذرباد