لقمه حرام، بسترساز ستیز با امام زمان (اروحنافداه)
از بدترین آثار «حرامخواری» و «بیمبالاتی نسبت به نفوذ مال حرام» در زندگی، عدم قابلیت برای پذیرش حق و حقیقت، به ستیز برخاستن در مقابل امام حق و وارد شدن در شمار دشمنان امام معصوم زمان است.
بیشک یکی از عوامل مهم جرم و جنایت و بیدینی و ستیزهجویی مردم با امام معصوم، حرامخواری ایشان است. انسان در نتیجة حرامخواری، فردی لاابالی، بد طینت، جنایتپیشه، گریزان از حق، طرفدار باطل، قسیالقلب و بدکاره میشود، به مرور زمان تمامی زمینههای انسانی را از دست داده و به حیوانی وحشی و خطرناک تبدیل میگردد و در نهایت با جرأت تمام، در مرداب شهوترانی و دنیاپرستی، انسانیت خود را به مسلخ میبرد.1
نقشه معاویه در دشمن سازی برای امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)
یکی از کاریترین نقشههای معاویه برای جدا کردن مردم از امیرالمؤمنین(علیه السلام)، فرستادن پول و عسل و رشوههای حرام برای افراد بود. مردمان فقیری که حتی از نان و ماست سیر نشده بودند، یک مرتبه خود را در مقابل کوزههای عسل و کیسههای پول معاویه میدیدند. در این میان کمتر کسی بود که از پول و عسل حرام بگذرد، معاویه و یارانش را واگذارد و از امام حق دست برندارد.
کیسههای درهم و دینار به دستور معاویه در میان کوزههای پر از عسل گذاشته و به همراه نامهای به خانة یکایک یاران و دوستداران امام علی(علیه السلام) ارسال میشد. اعضای خانوادة دریافتکنندة کوزههای عسل برای رسیدن به کیسههای پول میبایست از عسل حرام معاویه میخوردند و این آغاز خروج ایشان از حریم ولایت و محبت بود.
ابوالاسود دُئلی، از یاران استوار و بابصیرت امام علی(علیه السلام)، روزی در مسجد کوفه نشسته بود که ناگاه مردی ناشناس آمد و نام ابوالاسود را صدا زد. ابوالاسود از جای برخاست و به در مسجد آمد. آن ناشناس که مأمور معاویه بود، نامهای به دست وی داد.
ابوالاسود با مطالعه نامه فهمید که کیسههای متعدد درهم و دینار در میان کوزههای عسل از جانب معاویه به خانة او ارسال شده است. بیدرنگ نامه را درهم پیچید و دواندوان به سوی منزل آمد. چون به حیاط منزل پاگذاشت، دید دختر پنجسالهاش کوزهای را گشوده و یک انگشت از عسل آن را در دهان نهاده است.
ابوالاسود ناگهان فریاد زد: «دخترم! این عسل را نخور که آن زهری کشنده است. معاویه آن را فرستاده که از راه شیرینی عسل، شیرینی محبت و ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) را از کام ما برگیرد».
دخترک همینکه هشدار پدر را شنید، انگشت خود را به زمین مالید و آنگاه در گلوی خود فرو برد و اندک عسلی را که خورده بود، برگرداند و بلافاصله اشعاری خواند که مضمونش این است: «ای پسر هند، آیا با عسل مصفّا میخواهی دین و ایمان ما را ببری و ما را از علی(علیه السلام) جدا کنی؟ بدان که ما تا ابد دست از علی(علیه السلام) برنمیداریم!»
آنگاه ابوالاسود به همراه دختر پنجسالهاش نزد امام علی(علیه السلام)آمد و پس از نقل ماجرا متن نامه معاویه را برای آن حضرت خواند. امام شادمان شدند و در حق ایشان دعای خیر فرمودند.2
معاویه، دجّال نیرنگباز زمان خویش بود و اینک دجّال و دجّالیان زمان نیز معاویهگونه کوزههای عسلِ آغشته به رشوههای حرام را به متن خانههای دوستداران و پیروان امام حق فرستادهاند تا حلاوت ولایت و محبت را با شیرینی زودگذر و فریبندة آن بربایند. کوزههای عسل دجّال و دجّالیان زمان، همان لقمهها، تصاویر، فیلمها و موسیقیهای حرامی است که با اهداف شیطانیِ خداگریزی و حقستیزی طراحی شده و از طریق امواج رسانهای صهیونیستی به متن خانهها وارد گشته و اعضای خانواده را در لبة پرتگاه نیستی قرار داده است.
1. ر.ک: نیلیپور، مهدی، بهشت اخلاق، ج2، ص406ـ407.
2. ر.ک: نیلیپور، مهدی، بهشت اخلاق، ج2، ص406، به نقل از خزینه الجواهر، ص536.