مردی خدمت علیعلیهالسلام آمد و از عدم استجابت دعایش شکایت کرد و گفت: «با اینکه خداوند فرموده است دعا کنید من اجابت می کنم، چرا ما دعا می کنیم، به اجابت نمی رسد؟»
امام علیعلیهالسلام در پاسخ فرمود: «قلب و فکر شما در هشت چیز خیانت کرده است، لذا دعاهایتان مستجاب نمی شود!
ماموران پلیس مشهد در جستوجوی مرد جوانی هستند که به بهانه ماساژدرمانی قدم به خانهای در این شهر گذاشته و قصد آزار و اذیت زن جوانی را داشت.
چند روز پیش زن جوانی وحشتزده با پلیس تماس گرفت و مدعی شد مردی قصد آزار و اذیت او را داشته است. وقتی ماموران راهی خانه این زن شدند، وی به آنها گفت: از مدتی قبل دچار ناراحتی عضلانی شده بودم و یک روز که از خیابانی رد میشدم، چشمم به یک آگهی تبلیغاتی افتاد. آگهی مربوط به یک مرکز ماساژدرمانی بود و در آن نوشته شده بود متخصصان این مرکز هرگونه درد عضلانی را با ماساژ طبی برطرف میکنند.
همان لحظه با شماره تلفنی که در آگهی درج شده بود تماس گرفتم و مرد جوانی گوشی را برداشت. وقتی به او گفتم که نیاز به یک ماساژور خانم دارم، وی سؤالاتی درباره محل زندگی و سنم پرسید و من هم بیتوجه به بلایی که نزدیک بود سرم بیاید، به وی گفتم که تنها زندگی میکنم. او هم نشانیام را گرفت و گفت که چند ساعت بعد خانم ماساژوری را به مقابل خانهام خواهد فرستاد.
زن جوان ادامه داد: چند ساعت بعد وقتی در خانه بودم، زنگ در به صدا درآمد و وقتی گوشی را برداشتم صدای زنی را شنیدم که مدعی بود از مرکز ماساژدرمانی آمده است. برای همین در را باز کردم، اما لحظاتی بعد پشت در آپارتمان با مرد جوانی روبهرو شدم که قصد وارد شدن به خانهام را داشت.
من که ترسیده بودم از وی دلیل حضورش را پرسیدم اما او قصد داشت به زور وارد خانهام شود و من هم شروع به سر و صدا کردم. سر و صدایم باعث شد مرد جوان با عجله از پلهها پایین برود و پا به فرار بگذارد. آنجا بود که فهمیدم وی بعد از اطمینان از اینکه من تنها زندگی میکنم، نقشه شومی کشیده و با تقلید صدای زنانه مرا فریب داده و احتمالا نیت شومی داشته است.
بعد از شکایت این زن، ماموران به چهرهنگاری از مرد جوان پرداختند و تحقیقات برای شناسایی و دستگیری او آغاز شد.
هشدار ها:
متأسفانه اخیرا شاهد رواج مشاغلی هستیم که بهصورت تلفنی تبلیغ میشود و احتمال سوءاستفاده توسط افراد سودجو در این مشاغل زیاد است.
شهروندان باید هوشیاری و مراقبت بیشتری بهخرج دهند و هنگام مواجهه با اینگونه آگهیهای تبلیغاتی، حساسیت و تحقیقات بیشتری داشته باشند؛ چرا که یکی از اشتباهات این خانم دادن اطلاعات خصوصی خود به دیگران و باز کردن در خانه به روی فردی ناشناس بود که زنگ در را بهصدا درآورده بود.
نتیجه نگاه هوسآلود
زمانی که با خودروی شخصی وارد خیابان اصلی شدم خانم جوانی را در کنار خیابان دیدم که با سر و وضع شیک و آرایش غلیظی منتظر تاکسی ایستاده بود. لحظه ای که از کنار این زن جوان رد شدم نگاهم در نگاهش گره خورد و او با لبخندی دلم را لرزاند. من ناخودآگاه پایم را روی پدال ترمز فشار دادم و چند متر جلوتر توقف کردم.
خراسان: همه چیز در یک چشم به هم زدن اتفاق افتاد و لعنت بر نگاه هوس آلودی که در قفس خنده ای شیطانی گرفتار شد و این مشکلات را برایم به وجود آورد.
من 32 سال سن دارم و با همسرم همکار هستم. ما به تازگی ازدواج کرده ایم و با شرایطی که داریم زبانزد همه فامیل شده ایم.
مرد جوان در دایره اجتماعی کلانتری سناباد مشهد افزود: متأسفانه 2 روز قبل همسرم برای انجام کارهای عقب افتاده اداری در محل کارمان ماند و من که خیلی خسته بودم به راه افتادم تا به تنهایی راهی خانه شوم و کمی استراحت کنم.
زمانی که با خودروی شخصی وارد خیابان اصلی شدم خانم جوانی را در کنار خیابان دیدم که با سر و وضع شیک و آرایش غلیظی منتظر تاکسی ایستاده بود. لحظه ای که از کنار این زن جوان رد شدم نگاهم در نگاهش گره خورد و او با لبخندی دلم را لرزاند. من ناخودآگاه پایم را روی پدال ترمز فشار دادم و چند متر جلوتر توقف کردم.
زن غریبه بدون آن که چیزی بگوید با عجله در خودرو را باز کرد و روی صندلی جلو و در کنارم نشست. متأسفانه ما با هم به راه افتادیم و او با نگاه هوس آلود خود چشم های مرا نیز گناهکار کرد. باور کنید از کار خودم راضی نبودم و احساس تردید داشتم که چرا این زن را سوار خودرو کرده ام اما او ناگهان با لحنی خاص گفت: هوا خیلی گرم است کاش یک آبمیوه خنک برایم می گرفتی. دوباره به چشمانش نگاه کردم و این بار به جای آن که از عقلم فرمان بگیرم چشمان سیاه این شیطان بزک کرده به من گفت که در جلوی اولین مغازه توقف کنم و برای خرید آبمیوه از خودرو پیاده شوم.
با عجله به داخل مغازه رفتم اما غافل از آن بودم که کیف دستی ام حاوی تمام مدارکم و مبلغ 350 هزار تومان پول نقد و چک مسافرتی است و مقداری اسناد اداری و گوشی تلفن همراهم داخل خودرو است و آن خانم با سوء استفاده از غفلتم خودروی صفر کیلومتری را که با هزار بدبختی و وام بانکی خریده بودم از مقابل چشمانم به سرقت برد و در خیابان خلوت محو شد.
مرد جوان افزود: دقایقی پس از سرقت در تماسی که با شماره تلفن همراهم داشتم آن زن سارق گوشی را جواب داد و با خنده ای تمسخر آمیز گفت: آقای محترم، این چندمین خودرویی است که اوراق خواهد شد و بهتر است دیگر دنبال آن نباشی و… او از روی حافظه گوشی تلفنم به شماره همسرم نیز زنگ زده و ادعا کرده است که ما از مدت ها قبل با هم رابطه نامشروع داشته ایم و برای تسویه حساب شخصی خودرو را با خود برده است. با این حرف ها همسرم نسبت به من بدبین شده و به خانه پدرش رفته است، نمی دانم با مشکلاتی که برایم درست شده و نتیجه یک نگاه هوس آلود است چه خاکی بر سرم بریزم.
نتیجه گیری:
1- انسان می تواند با پناه بردن به خدا و جلوگیری از نگاه های شیطانی، از گناه هان بعدی جلوگیری کند و زندگی دنیوی و اخروی خود را خراب نکند.
2- در چنین مواقعی ندیده و نشناخته نباید به هر کسی اعتماد کرد و ماشین را در حالت روشن به حال خود گذاشت تا چنین اتفاقاتی بوجود بیاید.
التماس دعا
بزرگترین گناه
به نظر شما بزرگ ترین گناه چیه؟
از مهم ترین دلایل دوستی فراوان خدای مهربان نسبت به انسان این است که "یاس" و "نا امیدی" را از بزرگ ترین "گناهان" شمرده است.
شهید بزرگوار "آیت الله دستغیب" در کتاب ارزشمند "گناهان کبیره" می نگارد: پس از شرک، هیچ گناهی بزرگ تر از "نا امیدی" نیست؛ زیرا هر گناهی که از شخص سر میزند، تا وقتی مایوس نباشد ممکن است در صدد توبه بر آمده و با استغفار آمرزیده شود، ولی شخص مایوس، آمرزیده شدنی نیست، زیرا امیدی به آمرزش و مغفرت خدا ندارد تا توبه کند.
از این گذشته یاس سبب جرات بر جمیع گناهان می شود، چون انسان (گناهکار) می گوید من که معذب خواهم بود، چرا خودم را از شهوت دنیا محروم کنم.!
وسوسه
از کنار مغازه ها می گذشتم...چراغ های چشمک زن، لباس، کیف، کفش، روسری های رنگ به رنگ، عطر های مختلف و...
توی اون شلوغی اسم یه مغازه توجهمو جلب کرد. با رنگ قرمز روی شیشه نوشته شده بود: وسوسه
چشمک می زد و آدمو وسوسه می کرد. همون طور که به سمتش می رفتم با خودم فکر میکردم که وسوسه ها توی زندگی چقدر مهم اند... گاهی فرق زندگی آدم ها با هم در همین چیز هاست که چی وسوسه مون میکنه و چطور با اون برخورد میکنیم...
به مغازه نزدیک تر می شدم احساس می کردم چراغ قرمز وسوسه تندتر چشمک میزنه. کلمه اش وسوسه انگیزه:
آدمی بیش از اینها نیاز داره به تسلط... تسلط بر خود و وسوسه ها