کشف حجاب اخلاقی و عقیدتی در جنبش سبز
اینروزها در خبرها داریم که فلان بازیگر در جشنواره خارجی کشف حجاب کرده و یا یک خانم اصلاح طلب قبلا چادری، جلوی دوربین برنامه زنده برنامه صدای آمریکا، حجاب از سر بر می دارد. در روزهای گذشته نیز خانم فاطمه حقیقت جو از زنان بی حجاب به عنوان سربازان جنبش سبز دفاع و تقدیر می کند.
واقعا چه اتفاقی افتاده است؟ مگر حوادث بعد از انتخابات و اعتراض به تقلب چه ارتباطی با دست شستن از قیودات مذهبی آن هم از نوع فردی می تواند داشته باشد؟ حجاب و سایر قیودات مذهبی چیزی نیست که در سالهای بعد از انقلاب بوجود آمده باشد. اینها دستور صریح قرآن و مطابق با سنت نبوی است که پانزده قرن پیش مسلمانان را مکلف به آن کرده است. حال چه شده است که یک حادثه سیاسی باعث می شود افراد دست از تقیدات دینی خود بکشند؟
به نظر نگارنده، در این کشف حجاب، زنان مکشفه اندکی مظلوم واقع شده اند! مردان مقید به حجاب ظاهری نیستند. لذا ما مردی را نمی بینیم که متهم به کشف حجاب شده باشد. مردها ممکن است بسیار بریده تر از اسلام باشند، ولی ظاهر آنها چیزی را نشان نمی دهد. ولی واقعیت آن است که حجاب در اسلام معنای وسیعتری از حجاب ظاهری خانمها دارد. دکتر شریعتی در وصیتنامه خود می گوید: "شرافت مرد همچون بکارت یک زن است . اگر یک بار لکه دار شد دیگر هیچ چیز جبرانش را نمی تواند." در سالهای اخیر، مخملباف "توبه نصوح" ساز، بدن کاملا عریان یک زن را در فیلم فریاد مورچه ها نمایش می دهد. محسن سازگارا بدون احساس شرم، با جرج بوش برای مقابله با ایران رسما همکاری می کند.
واقعیت آن است که کشف حجاب ظاهری نمایانگر و علامت کشف حجاب بزرگتر در اخلاقیات و باور هاست. نشان از تجدید نظرطلبی در اصل اسلام است و ارتباطی با حوادث سیاسی ندارد. حوادث سیاسی فقط بهانه را برای اینگونه افراد فراهم می کند تا تناقض رفتاری خود را با گذشته رفع و رجوع کنند. آن خانم که جلوی دوربین کشف حجاب کرد در توجیه کار خود گفت که این کار را برای اعتراض به وضع موجود انجام می دهد! این چه کاری است و چه توجیهی دارد که فردی برای مسائل سیاسی، آخرت خود را خراب کند. مگر آنکه قبول کنیم اصلا اعتقادی به آخرت و روز جزا از ابتدا وجود نداشته است.
تذکر این نکته ضروری است که اصل بی حجاب بودن انسان را از جرگه انسانهای سلیم النفس خارج نمی کند. در کشورهای غربی زنان بی حجاب هستند و بعضا خانواده دارند و بدون مشکل خاصی به زندگی خود ادامه می دهند. ممکن است این اشکال به بحث وارد شود که صرف بی حجاب شدن دلیلی بر منحرف شدن نیست. حداکثر آنکه فرد تازه مکشفه کسی می شود مانند زنان دیگر در جامعه غربی. در ثانی مگر فرد مکشفه دست از عقاید دینی خود و اعتقاد به خدا کشیده است؟
در پاسخ به این اشکال، باید به نکات زیر توجه کنیم:
1. زنان بی حجاب در کشورهای غربی مطابق با فرهنگ خود زندگی می کنند. هنوز توجیه و استدلال کافی برای ضرورت حجاب ندارند. این افراد پرچم مخالفت با حجاب را هم بلند نکرده اند.
2. زن مسلمانی که در مقابل تلویزیون حجاب خود را بر می دارد، در واقع اعلام می کند من از اینکه مدتی حجاب داشته ام پشیمانم. خطر این امر برای تبلیغ بی دینی به مراتب بیشتر از زنی است که طبق فرهنگ خود عمل کرده و بی حجاب است. آن یکی به جنگ با فرهنگ خود برخاسته و این یکی مطابق فرهنگ خود عمل می کند. قرآن کریم در باره کسانی که صبح ایمان می آورند و شب کافر می شوند، می فرماید آنها برای جلوگیری از دیندار شدن مردم دیگر دست به اینکار می زنند.
3. اخیرا مراجع عظام و متدینین از رواج بدحجابی و حتی بی حجابی در جامعه نگران هستند. آیا همزمانی این مسئله با حوادث بعد از انتخابات تصادفی است؟ وقتی اشخاص ناآگاه و ضعیف الایمان آن خانم قبلا چادری را که در صدای آمریکا حجاب از سر بر می دارد را می بینند، بطور طبیعی همان ته مانده حجاب ضعیف خود را هم دور می ریزند. وقتی خانم حقیقت جوی محجبه به زنان بی حجاب افتخار می کند، آیا می توان از هواداران جنبش سبز انتظار خودنگهداری داشت؟
در فیلمهای تبلیغات انتخاباتی، خانمی که به توصیف همسرش روشنفکرترین زن ایران و قرآن پژوه است، از میان خیل عظیم زنان فرهیخته ایران؛ خانمی را به عنوان مبلغ تبلیغاتی کاندیدای مورد نظر خود استفاده می کند که علنا در جشنواره های خارجی بی حجاب است و مشکل سینمای ایران را حذف سکس و شراب و اینکه آدم در سینمای ایران اختیار تن خود را ندارد، می داند. آیا می توان باور کرد انتخاب این فرد به عنوان زن نمونه و ساختن فیلم تبلیعاتی انتخاباتی با کمک او فقط یک حادثه است؟ آیا آنها طرز فکر او را نمی شناسند. چگونه از میان میلیونها بانوی فرهیخته و دانشمند، هنرمند متعهد، متدین و روشنفکر ایران، ایشان انتخاب می شود؟
امیرالمومنین می فرماید: "فاعل الشر، شر منه. انجام دهنده کار بد، از کار بدش بدتر است." این بدان معناست که فقط مقداری از بدیهای فرد فاسد فرصت بروز پیدا می کند. وگرنه باطن او بسیار بدتر از آن چیزی است که نشان می دهد. رفتار انسان مانند تکه ای کوچک از کوه یخی شخصیت اوست که از آب بیرون آمده و قسمت اعظم آن زیر آب است و دیده نمی شود.
باید گفت عناصر تجدیدنظر طلب با کشف حجاب ایدئولوژیک در سالهای بعد از انقلاب زمینه را برای کشف حجاب اخلاقی و در نهایت کشف حجاب ظاهری فراهم کردند. مسئله و اعتراضات این گروه نه فقط تقلب در انتخابات نیست، حتی مخالفت با ولایت مطلقه فقیه هم نیست. مسئله اصلی دین و دینداری است. وگرنه کدام دینداری راضی به عدم دخالت دین در سیاست است. سیاست قرار است تمام تصمیم گیریهای کلان کشور مدیریت کند. این تصمیم گیریها دین و دنیای مردم را تحت تاثیر قرار می دهد. آیا می توان این تصمیم گیریها را به عده ای سیاسیون بی تقوا و بندباز سپرد و دین را از دخالت برحذر داشت؟ آیا حذف دین از سیاست و اجتماع به معنای مخالفت با اصل دین نیست؟
تجدید نظر طلبی ایدئولوژیک باعث انحرافات و کجرویهای اخلاقی و رفتاری در جنبش اصلاح طلبی شده است. جنبش اصلاح طلبی با نظریه اصلاح در دین کار خود را شروع کرد ولی در عمل به بی بند و باری اخلاقی دچار گردید. جنبش سبز شکل استحاله شده و ضد دین همان اصلاح طلبی دهه هفتاد است. سران اصلاح طلب نه فقط کجرویهای اخلاقی را در جنبش سبز تقبیح نمی کنند بلکه با ادعای قرائت رحمانی از دین و تساهل و تسامح سعی در تزدیک کردن خود به عناصر بی دین و ضد دین دارند.
سال گذشته در لندن از نزدیک کسانی را که در تظاهرات از جنبش سبز حمایت می کردند مشاهده می کردم. متاسفانه در این تظاهرات چیزی که نایاب بود ادب و منش ایرانی بود. استفاده از کلمات رکیک و پوشش نامناسب حتی در مقایسه با افراد بومی این کشور از مشخصه های شرکت کنندگان این تظاهرات بود. روزی به شوخی به فرد صادقی که هوادار جنبش سبز بود، گفتم شنیدم شایع شده تو هماهنگ کننده این تظاهرات هستی. او که فردی متدین بود بسیار ناراحت شد و گفت اینها همه منافق هستند و دین و ایمان سرشان نمی شود.