سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه نخست | لیست مطالب | آرشیو مطالب | پروفایل مدیر | ارتباط با ما

?? ???

?? ???

شکوه غیرت ایرانی (شهید نادر مهدوی)

به خاطر دستهای خالی و چروکیده پدر و چشمهای همیشه نگران مادر، ترک تحصیل کرده بود. اسمش نادر بود. نادر مهدوی. متولد 1342 روستای فوکار خورموج از توابع بوشهر. خانواده فقیری داشت.
بعد از پیروزی انقلاب به عضویت سپاه درآمد. آنجا در ساماندهی افراد، مسئولان را به تحسین واداشت. 23 سالش بود. توی جنگ شده بود فرمانده عملیات سپاه جزیره خارک.
به او گفته بودند باید مأمور تأسیس و سازماندهی ناو دریایی سپاه باشی. سخت قبول کرده بود. بعد از مدت کوتاهی، وقتی آمده بود و گفته بود «ناو آماده است» همه هاج و واج مانده بودند.
همه کشتیها در خلیج فارس، برای خودشان میآمدند و میرفتند. فقط کشتیهای ایرانی امنیت نداشتند. عراق خیلی راحت، کشتی ها و سکوهای نفتی ایران را می زد. کویت، جزیره¬اش را در اختیار عراقی ها گذاشته بودند و عربستان آسمانش را. خون مهدوی و بچه های گروهش به جوش می آمد. راه می رفتند و می گفتند: «پس ما چه کاره ایم؟ ما هم باید کشتی های آنها را بزنیم.» ولی دستورش را نداشتند. بالأخره رسید. امام(ره) گفته بود: «من اگر بودم، می زدم.» همین برای نادر بس بود.
دستشان از شناورهای جنگی خالی بود. فقط او بود و قایق های کوچک تندرویی که توپ هم داشت. مهم نبود ناوها صدها برابر بزرگ تر بودند و همه نوع تجهیزات داشتند، مهم این بود که نشان بدهند خلیج فارس، «خلیج فارس» است، نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر! آمریکایی ها و عراقی ها باید غیرت ایرانی را می‌دیدند.
یک کشتی بسیار بزرگ کویتی با اسم و پرچم آمریکا با بوق و کرنا آمده بودند و از تنگه هرمز رد شده بودند.
امام(ره) گفته بود که این کاروان نباید سالم به مقصد برسد. مهدوی زود دست به کار شد. با همان قایق های کوچک رفتند برای کشتی مین کاشتند. هیچ کدام از رادارهای کشتی به آن بزرگی نتوانسته بودند نه قایق را ببینند، نه مین¬ها را. فقط اخبار نوشتند که ناو بزرگ آمریکا منفجر شد.
بالگردهای اسکورت ناو بزرگ آمریکایی، بر فراز خلیج فارس پرواز می‌کردند. مهدوی بود و یکی از همان قایق ها. داشت دعای کمیل می‌خواند که بالگردها سر رسیدند. بالگرد اول را که منفجر کرد، بقیه هجوم آوردند. کسی دیگر نادر مهدوی را ندید.
افسر آمریکایی دنبال کسی میگشت. مترجم می پرسید: «نادر کیه؟» بچه ها فقط نگاهشان می کردند. افسر آمریکایی فریاد می زد. عصبانی بود، با لگد زد به کمر یکی از بچه ها. یکی گفت: «ما نادر نداشتیم.» مترجم داد زد: «دروغ می گی. مرتب اسمش را صدا می زدید و اسمش را می گفتید. فرمانده‌تونه؟»
در وصیت نامه اش نوشته بود: «ما مرد جنگیم و از کشته شدن نمی‌هراسیم و مرگ را با جان و دل می خریم. برای ما یکسان است که مرگ به جانب ما بیاید یا ما به جانب مرگ برویم ... مرا با لباس سپاه دفن کنید. خون های بدنم را هم پاک نکنید ... .»
عاقبت خون او با آب‌های نیلی خلیج فارس عجین شد، امروز وقتی به دریای نیلی خلیج‌فارس نگاه می‌کنی، رنگ خون مهدوی را می‌بینی.

 


  هشدارهایی به جوان و نوجوانان برای پیشگیری از تعرض جنسی به آنها

 


 

توضیح مدیر وبلاگ : در عصر ما عدم پایبندی به اصول مذهبی و دینی و همچنین اصول اخلاقی از یک طرف و گسترش هرزه نگاری و تصاویر محرک جنسی به وسیله اینترنت و شبکه های ماهواره ای از سوی دیگر و تلاشهای دست های پنهان قدرت های استعمارگر جهت به ابتذال کشاندن جوانان موجب بی بند و باری در مسائل اخلاقی در جوامع محتلف گشته است .
متاسفانه این موضوع در کشور ما نیز به نوعی خود را نشان داده و موجب شده است تا به صورت های نرم و خشن شاهد این موضوع باشیم .
 مقاله ای که می خوانید به بخش خشن این ناهنجاری که در سال های اخیر به یکی از اصلی ترین معضلات اجتماعی ما بدل شده است پرداخته و حاوی نکات مفید و لازم الاجرایی برای جوانان و نوجوانان عزیز ، علی الخصوص دختران پاکدامن کشورمان می باشد که امیدوارم ضمن مطالعه این موارد آنها را به کار ببندند .
ناهنجاری های روانی وجنسی به شکل های مختلف در طبقات مختلف و در شهرهای مختلف افزایش یافته و مسائل جنسی در راس تابوهای مهم قرار دارد زیرا افشای آن راحت نیست، و عمدا" زنان قربانیان این ماجرا هستند. این پنهانکاری و ترس از آبرو، متجاوزین را جری تر کرده و تقریبا به صورت اپیدمی جنسی درنقاط مختلف در آمده است .
تجاوز خشونت است و خشونت مسئله اجتماعی است ، 


چه کسانی بیشتر مورد تجاوز و آزار جنسی قرار گرفته اند ؟

اکثر مواقع زنان و دخترانی که با پوششهای نا مناسب در سطح جامعه هستند اولین انگیزه مورد تجاوز قرار گرفتن  از سوی تجاوز گر را که همان تحریک شدن جنسی است در ذهن تجاوز گر بوجود می آورند البته این بدان معنی نیست که افرادی که پوشش مناسبی دارند هیچ وقت مورد تجاوز قرار نخواهند گرفت اما از آنجایی که تحریک جنسی اولین سبب تجاوزات جنسی میباشد این تحریک از سوی زنان و دخترانی که پوشش نا مناسبی دارند زودتر منتقل می شود . من منکر مدگرائیی جوانان نمی شوم اصلا مدگرائی یک میل طبیعی در جوانان میباشد و جوانان دوست دارند لباسهای به مد بر تن کنند اما مد لباس باید بر گرفته از الگوهایی باشد که با فرهنگ ما همخوانی داشته باشد بعنوان مثال اگر در فلان منطقه از جهان مد شد که دختران شلوارک به پا کنند و بیرون بیایند آیا جوانان ایرانی هم باید با شلوارک بیرون بیایند ؟ سوالی که اینجا مطرح میشود اینست که علت تجاوز چیست آیا محدودیت در روابط جنسی باعث بروز تجاوزات جنسی می شود ؟ پاسخ منفیست چرا که اگر این عامل به تنهایی باعث پیدایش پدیده تجاوزات بود در کشورهای غربی که روابط جنسی محدودیتی ندارد نباید هرگز تجاوزی صورت می گرفت این در حالیست که فقط در سال 2004 میلادی در ایالت نیوجرسی امریکا بیش از ?300 مورد تجاوز جنسی صورت گرفته است . تجاوز می تواند ریشه روانی داشته باشد در اکثر تجاوزات به گروهای همجنس فرد تجاوز گر خود در دوران کودکی یا نوجوانی مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته یا با صحنه ای هولناک در این مورد مواجه گشته .

توصیه هایی جدی برای جلوگیری از اینکه مورد تجاوز یا آزار و اذیت جنسی قرار بگیریم :

نقش دختران و زنان :

از آنجایی که درصد بیشتری از افرادی که مورد تجاوز قرار گرفته اند از پوشش مناسبی برخوردار نبوده اند رعایت پوشش مناسب حداقل در مکانهای خلوت توصیه می شود.

روابط دوستی بین دختر و پسر  خیلی از روابط دوستی بین دو جنس مخالف با تجاوزجنسی یا با روابط جنسی روبرو بوده از جهت توصیه جدی من به خانمها عدم اعتماد در این مورد خاص به طرف مقابل میباشد فراموش نکنید اگر دختر و پسری در مکانی تنها کنار یکدیگر باشند خواه یا نا خواه وسوسه های جنسی در ذهن آن بوجود می آید . برای جلوگیری از این وسوسه هرگز پیشنهاد رفتن به خانه یا مکانهای خلوت را از طرف مقابل خود قبول نکنید .

حقیقت تلخ در این باب :

پسر جوانی به نام خسرو پس ازاغفال زنان ودختران وبرقراری ارتباط جنسی از صحنه آزار جنسی فیلم بر داری می کرد .( روزنامه شرق 27 دی 83) کرمان.

خسرو با ابراز عشق به زنان ودختران و برقرار کردن رابطه تلفنی وتقاضای ازدواج دختران را اغفال و به خانه اش می کشاند وبه آزار جنسی آنها می پرداخت .
در بازرسی خانه خسرو یک دستگاه دوربین مدار بسته که به صورت کاملا حرفه ای نصب شده بود که از صحنه های تجاوز فیلم برداری می کرد .با تهدید به تکثیر و توزیع فیلم ها در شهر دختران فریب خورده را از شکایت منصرف می کرد .

هرگز سوار خودروهای مسافر کش سخصی بدون آرم نشوید :

به سن و سال راننده نگاه نکنید به اینکه زن کنار وی نشسته نگاه نکنید امکان دارد تمامی این عوامل برای جلب اعتماد شما باشد اگر به هر دلیل مجبور بودید سوار خودروهای مسافر کش شخصی شوید قبل از سوار شدن پلاک خودرو را یادداشت کنید یا به خاطر بسپارید اگر راننده از مسیر اصلی منحرف شد و یا به هر دلیل به رفتارهیا راننده یا عواملی که در خودرو هستند مشکوک شدید فورا از راننده بخواهید که خودرو را متوقف کند و پیاده شوید .

قیقت تلخ در این باب :

این دختر در شرق تهران وقتی سوار پیکان مسافر کشی شد با تهدید راننده به جنگل های لویزان برده شد ومورد تجاوز قرار گرفت . در پی انتشار اخبار تجاوز در لویزان تعداد شاکیان که در جنگل لویزان مورد تجاوز قرار گرفته اند بیشتر می شود و تاکنون به 8 نفر رسیده است .متجاوز به نام حبیب در یک تعمیر گاه ماشین کار می کند و ماشین هایی را که برای تعمیر می آوردند از تعمیرگاه خارج می کرد و در نقش آژانس و مسافرکش زنان و دختران را سوار و با تهدید ، آنها را به جنگل لویزان برده به آزار جنسی آنها می پرداخت .

وی در مرداد ماه زمانی که قصد تجاوز به دختری را داشت توسط مامورین گشت دستگیر شد. نخستین شکایت از سوی یک دختر دانش آموز مطرح می شود . این دختر توانسته بود از دست حبیب فرار کند وچند شماره اول و رنگ خودرو را در اختیار پلیس قرار بدهد .

ازرفت و آمد در مکانهای خلوت و در ساعات شب در حد توان خودداری کنید .

نقش والدین :

اطلاع رسانی و آگاهی به فرزندان از وظایف اصلی خانواده ها میباشد اولین قدم برای آگاهی دادن به فرزندان برقراری رابطه ای دوستانه با فرزند میباشد نباید به گونه ای در زمینه روابط جنسی یا آگاهی در مورد تجاوزات جنسی با فرزندان خود صحبت کنید که در ذهن آنها اینگونه شکل بگیرد که صحبت کردن راجع به این موضوعات بی حیائی است با فرزندان خود دوست باشید .

پارتی ها و مهمانیهای در اصطلاح تاریک :

اغفال شدن توسط نزدیک ترین به اصطلاح دوست شما  درصدی از تجاوزات در پشت پرده مهمانیهای و پارتیها شکل گرفته اکثر این افراد به درخواست و به اعتماد دوست نزدیک خود در اینگونه مهمانی ها شرکت کرده اند و متاسفانه مورد تجاوز قرار گرفته اند این بدین معنی نیست که همه مهمانی ها دارای محیطی نا مطلوب است اما بهتر است قبل از رفتن به مهمانی از مکان آن و افرادی که در آن مهمانی شرکت کرده اند  مطلع باشید و مکان و ساعت آغاز و پایان مهماین را به اطلاع خانواده برسانید .

حقیقت تلخ در این باب :

حبس عروس 17 ساله ای در خانه ویلایی به مدت 75 روز (  رزونامه ایران 25 دی 83 ) تهران

این دختر جوان می گوید : 6 روز بعد از ازدواجم با شوهرم اختلاف اندکی داشتم با دوستم قرار گذاشتم که بیرون بروم. در حال قدم زدن پژویی کنارمان توقف کرد و متوجه شدم دوستم با راننده پژو آشناست، پس از سوار شدن دوستم به زور طلا هایم را از دستم در آورد و به راننده داد. بعد آنها مرا از تهران خارج کرده و به ویلایی در چالوس بردند. دختر و پسرهای زیادی به آن خانه رفت و آمد می کردند و اتاق ها را به مسافران جوان اجاره می دادند. غیر از من چند دختر جوان دیگر هم بودند .
آنها از همه فیلم و عکس تهیه می کردند.


عکس از مراسم عروسی مهمانی ها خوابگاهها و جمعهای خودمانی :
از قرار گرفتن در مقابل دوربین یا موبایل های دارای دوربین عکس برداری یا فیلمبرداری جمع های دوستانه اجتناب کنید این قسمت لازم به توضیح نیست چرا که همین الان اگر چرخی در سایتهای غیر اخلاقی اینترنتی بزنید با موارد بیشماری روبرو می شوید .

حقیقت تلخ در این باب :

دختری در مراسم تولد همکلاسی خود شرکت کرده بود به لحاظ اینکه مهمانی دخترانه بود لباس وی از پوشش مناسبی برخوردار نبود عکس سر و گردن وی توسط دوست پسر او که از وی جدا شده بود بر روی اندام برهنه دختری مونتاژ شده و پخش گردیده بود برادر دختر با مشاهده این عکس به محل مدرسه پیش دانشگاهی خواهرش مراجعه کرده وی را تا خانه همراهی میکند و در حمام خانه با زدن 11 ضربه چاقو خواهرش را از پای در میآورد .

هشدار به پسران :

در استخرها و در رختکنها مراقب رفتارهای دیگران باشید اگر بعد از استخر فردی پیشنهاد رساندن شما تا منزل را با خودرو شخصی داد و آنرا نمی شناختید حتی اگر بارهی در استخر آن فرد را دیده باشید هرگز پیشنهاد وی را قبول نکنید.

حقیقت تلخ در این باب :

تجاوز به پسر 18 ساله ، ( 30آذر ?? روزنامه ایران  ) ،(تهران)

دوپسر 18 ساله با تهدید چاقو مورد تجاوز قرار گرفتند .دوپسر هنوز هم در باره آنچه که بر سرشان آمده است با ترس وشرم حرف می ند . درمنطقه فلاح پسری که به عنوان شرور معروف است دو پسر را در زمان های مختلف به بهانه ای به پشت خط راه آهن برده و بعد ضرب وشتم با لگد مجروع کرده و با یکی از کسانی که همراهش بود به او تجاوز کردند. یکی از این پسرها با درد بسیار به خانه بر می گردد وبه خاطرآبرو هیچ حرفی به خانواده نمی زند .
شب هنگام از شدت درد ضرباتی که به شکم وی خورده بود راهی بیمارستان می شود ودر آنجا به ناچار حقایق را می گوید .

اگر مورد تجاوز قرار گرفتید چه اقداماتی لازم است انجام دهید ؟

قبل از هر اقدامی به خاطر داشته باشید شما به علت امری نا خواسته مورد آزار جنسی و تجاوز قرار گرفته اید چرا که اگر این مسئله خواسته بود اسم آن تجاوز نبود شما تلاش خود را برای جلوگیری از بروز این حادثه کرده اید در هر سنی و هر شرایطی به نزدیکترین مرکز کلانتری ، پاسگاه ، ایستگاه های نیروی انتظامی یا خودروهای نیروی انتظامی مراجعه کنید و مسئله را با جزئیات کامل با مامورین مربوطه در میان بگذارید.( مددکاران اجتماعی در نیروی انتظامی آموزشهای لازم در احیای روحیه افرادی که مورد تجاوز قرار گرفته اند دیده اند )

دومین گام :  مسئله را با خانواده در میان بگذراید .

سومین گام هرگز از تهدید های تجاوز گر از این قبیل که اگر مسئله را بازگو کنید شما را به قتل می رسانند یا فیلمی که از شما دارند را پخش خواهند کرد و ... نهراسید و سریعا به مراجع انتظامی مراجعه کنید

معمولا فردی که مورد تجاوز قرار میگیرد نباید از سوی خانواده سوال پیچ شود وی برای مدتی نیاز به بازسازی روحی و روانی دارد شرایط او را درک کنید ترجیحا از یک مشاور کمک بجوئید.

برخی افراد از ترس آبرو و یا تهدید های تجاوز گر از مطرح کردن موضوع و یا طرح شکایت خودداری می کنند این عامل باعث می شود تا دختران دیگر نیز یا حتی خود فردی که مورد تجاوز قرار گرفته  مجددا بنا به درخواست تجاوز گر تن به عمل نا خواسته جنسی دهد پس موضوع را هرچه سریعتر با نیروی انتظامی در میان بگذراید.

  مقاله از مینا رفیعی مددکار اجتماعی





تصمیم دیرهنگام ...

 بر اساس تواریخ معتبری نظیر(تاریخ یعقوبی، تاریخ طبری، الفتوح و ارشاد به نقل از دانشنامه ی امام حسین(ع))مختار ثقفی در هنگام قیام مسلم بن عقیل(ع) در زمین کشاورزی اش بسر می برد و بعد از شنیدن خبر قیام، خود را با سرعت به کوفه رساند. وقتی نتوانست در مقابل نگهبانان شهر مقاومت کند،عقب کشید و به نمایندگان قبایل گفت: ورود شما به کوفه به مصلحت نیست، برگردید...خود،تنها به منزل رفت، لباس جنگ از تن بیرون کرد و با لباس عادی به دارالاماره رفته و در چادر سرخ رنگ عمروبن حریث که پرچم امان ابن زیاد بر بالای آن بود، سکونت کرده و روز بعد به دیدار ابن زیاد رفت.
                                                                                        
ابن زیاد که کسانی را برای دستگیری مختار فرستاده بود، با دیدن وی برآشفت و با چوبدستی اش به چشم مختار کوبید و پس از آنکه مطلع شد که مختار، مسلم را یاری نکرده و به چادر امن حکومتی پناه برده، موافقت کرد که مختار را فقط به زندان بیندازند.
پس از این ماجرا، و درواقعه ی کربلا ، مختار،در زندان بود و بعد از آزادی ، برای انتقام از حاکم کوفه و دیگر همدستانش قیام کرده و قاتلان را به هلاکت رسانده و بعد از چندی، خودش نیز در میدان نبرد، کشته شد.
مختار گرچه با قیام خود پس از واقعه کربلا، توانست عده ای از قاتلان و عاملان فاجعه ی کربلا را به هلاکت برساند، اما در لحظه ای که باید برای یاری مسلم بن عقیل (ع) می ایستاد ،تسلیم شد و این، همان تفاوت (لحظه و تصمیم گیری بموقع و صحیح) است. بر اساس کلیه ی روایات معتبر، هر کس که در حادثه ی کربلا با امام حسین(ع) نبود، رستگار نشد و حتی قیام توابین و امثال مختار، با آنکه تاثیراتی زودگذر را در آن مقطع تاریخی برجای گذاشت، اما هرگز با عظمت خون یاران امام حسین(ع) و تاثیر شگرف تاریخی واقعه ی کربلا، قابل قیاس نبود.داستان مختار، در واقع، داستان تصمیم دیرهنگام و اقدامی است که اگر در وقت لازم انجام نشود، اثری نخواهد داشت و وقتی شرایط به گونه ای رقم بخورد که خون فرزند رسول الله(ص) بر زمین کربلا ریخته شود، دیگر،هیچ اقدامی جبران کننده ی آن نخواهد بود. پس بکوشیم تا با شناخت حق از باطل و تصمیم گیری بموقع و یاری امام و مقتدا در وقت لازم، دچار حسرت و خسران نشویم
.


زمان حال ساکن است...

 

«زمان حال ساکن است» و من پیرامون خویش می گردم، به جست وجوی تو؛ در ابهامی که خود در آن گم شده ام.

همیشه به نام تو که می رسم، می مانم، گیج می شوم و شانه هایم انگار زیر پا له می شوند.

به نظرم می آید، درد اکنون زاده شده است، در من. به سکوت پناه می برم و در نام تو رازی را جست وجو می کنم که دیر سالی است که زمان را ساکن کرده است؛ «کل ارضٍ کربلا و کل یومٍ عاشورا»

به کربلا می روم و تا کوفه با باد هم قدم می شوم. باد در من می پیچد، می گرید و بغض آلود، سر بر شانه هایم می گذارد و از تو حرف می زند از غربتی که جانکاه است و عظیم؛ «لا یومَ کیومک یا ابا عَبداللّه » و دیر گاهی است که زمان را با خود برده است و هر روز با خود به دنیا می آورد؛ هر روز و هر ساعت، و هر مکان که دیده ای ببیند و دلی به ادراک برسد. به کربلا بر می گردم ـ کوفه را گم شده دیدم، غرق در نیستی که خود چاله هایش را در عمق تاریخ کنده است؛ سیاه و نفرین شده. (و من چه شادم که از کوفیان نیستم و می توانم این گونه، این سوی خط زمان بایستم و داوری کنم... نفرین کنم و آرزو کنم «کاش در کربلا بودم یا در کوفه و با فریاد هل من ناصر تو یاری ات دهم)

فریاد می زنم، فریادم از تونل زمان می گذرد و در گوش تاریخ می نشیند ـ که زمان حال ساکن است ـ «با دست خود شما کوفیان. چگونه به هلاک جانتان بر آمدید. با دست خود چگونه روحتان را در آتش نفرین ابدی سوزانیده اید. مگر نه شما بودید که عهد بستید و نامه نوشتید و دعوت کردید. دعوت کردید و وعده یاری دادید و بعد شمشیر انکار به کمربستید...»

فریادی بر می خیزد، کمانه می کند و در من فرود می آید (گویی فریاد خود من است که جوابم را می دهد) به عمل کار برآید... به سخن دانی نیست... و من انگار که صدا را اصلاً نشنیده ام به انکار بر می خیزم که اگر من بودم چنین می کردم و چنان می شد. خورشید را آدمی ببیند و در تاریکی گم شود. قرآن سخن گو در میانه باشد و به تردید دچار شود.


... در کوفه هستم. بی قرارم و سرگردان و تردیدی که جانم را به آشوب کشانده است... من باید چه کنم، رفتن یا ماندن؟ رفتن به حقیقتی که گران است؛ جان می خواهد از آدمی و اسارت زن و فرزند و بی خانمانی می آورد و اکثریت ریش سپیدی که تو را مصلحت طلبی می خوانند و خورشید را به انکار بر خاسته اند... «خورشید هم اگر منفعت نداشته باشد خورشید نیست. اصلاً خورشید تا زمانی منزلت دارد که با آدمی باشد نه بر آدمی».

کرخت می شوم. بهت زده و دودل معلق در ازدحام پیام ها و وسوسه ها و... نوری که در همین نزدیکی است مرا به خود می خواند... وای خدایا چه گزینش سختی. چه امتحان گرانی ـ و من در کوفه ام؛ چرا که زمان حال ساکن است و از امروز تا دیروز تنها یک فراموشی فاصله است یک گریز؛ فقط همین!

به فراموشی پناه می آورم و دست التمام می برم به سوی چرخ زمان که «حال، این گوشه، این تکّه از تاریخ... نه! از آن من نیست. من ساکن آن سوهایم و در لحظه ای دیگر باید داوری شوم... .

به خود می آیم... عرق، تن ام را شسته است. هنوز از انعکاس فریادم در منحنی زمان می ترسم

و از این که آرزو کنم «کاش با تو بودم... با تو در کربلا، با تو در کوفه. با تو در حجاز و اسب اراده را به سمت سرخ شهادت می کردم» با خود می گویم «کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ / کارما شاید این است که در افسون گل سرخ شناور باشیم»

و به خودم می خندم و به ادعاهای پوشالی ام که وای اگر روز امتحان فرا برسد... چه می ماند از من؟ چه می ماند از آرزوهایی که هیچ وقت به برآورده شدن شان در کربلایی دیگر فکر نکردم و دل خوش و مطمئن از این که زمان گذشت و تنها حسّی از واقعه ماند» خودم را فریب می دهم و طوطی وار با خود زمزمه می کنم.

«ای کاش با تو بودم در کربلا، در کوفه و ای کاش با تو بودم».

به خودم نهیب می زنم ـ خودی که پیش روی داوری ساده وجدان مچاله شده است ـ

که تا کی، تا کی باید این گونه بود... این گونه ناخالص و کوچک. خود فریبی تاکی؟!

باید برخاست. تیشه ای برداشت و این ویرانه کژ پایه را ویران کرد و بنایی دیگر گونه ساخت دلی که شایسته نام او باشد. روحی که تنها به حسّی زودگذر بسنده نکند و جانی که هر لحظه آماده کربلایی شدن باشد.

و با این انسان است که حسین زنده می ماند. حسین حقیقی. حسین کربلا.

نه با آرزوهای مطمئن از برآورده نشدن!

 


عبرت های عاشورا برای جامعه منتظر

 

عاشورا عظیم ترین ، حماسی ترین و ناب ترین انقلاب تاریخ اسلام است انقلاب عصر ظهور ، کامل ترین و اخرین انقلاب تاریخ انسان.

انقلاب دوم ، عصر ظهور تداوم انقلاب عاشورا است.انقلابی ستم سیز ، عدالت خواه و آزادی بخش ،انقلابی برای نشر معروف زدودن لایه های جاهلیت و معرفی اسلام در هیاتی نو شفاف و شسته از غبارهای تحریف و انحراف و فریب.

امام باقر (ع) در توصیف قیام موعود گفته است: یهدم ما کان قبله کما هدم رسول الله امر الجاهلیه و سیتانف الاسلام جدیدا مهدی (عج) هر آن چه را پیش از او بوده فرو می ریزد آن گونه که رسول خدا امور جاهلیت را در هم ریخت و اسلامی تازه را آغاز خواهد کرد.
اگر انقلاب موعود پیوند و همسانی و یگانگی با انقلاب کربلا می یابد و چشمه سار زلال این خیزش از آن سرزمین عطش زده سیراب می ود بی تردید شباهتی میان همه ی عناصر این دو انقلاب می توان یافت . در دعای ندبه مهدی (عج) (طالب) خون کربلا معرفی می شود و در زیارت نامه ها آرزوی همه ی مشتاقان بی تاب عصر ظهور آن است که در رکاب مهدی (عج) به طلب ثار حسین (ع) بر خیزند و انتقام مظلوم کربلا را از بدادگران باز گیرند.

در حدیث معراج خداوند پس از بیان شهادت امام حسین (ع) به پیامبر فرمود : ثم اخرج من صلبه ذکرا انتصر له به ... یلما الرض بالعدل و یطبقها بالقسط یسیر معه الرعب یقتل حتی یشک فیه ( آن گاه از تسل او امام حسین (ع) مردی را بر می انگیزم که انتقام خون او را بستاند زیمن را از عدل و قسط سرشار سازد ترس و رعب (در قلب ستمکاران)هم پا او شیش رود و آن گونه بیدادگران را بکشد که برخی در او شک و نردید کنند.)

مطالعه اندیشه در ویژگی های مشترک این دو نهضت و یافتن وجود و ابعاد همگون این دو روبداد بزرگ محور و موضوع این نوشتار نیست آن چه در این مقاله در پی ان هستیم تبین ویژگی های مشترک یاران این دو حادثه ژرف و شگرف است تا همه ما که شوق همراهی آن عزیر را داریم و بی تاب همگامی در رکاب او بدانیم که با کدام فضیلت ها و عظمت ها می توان همراه او شد و هم افق صحابه ی بزرگوار او گردید:

1- بصیرت و بینش

بینش نگاه همه سو نگرانه ، دقیق و عمیق است نگاهی که از لایه های بیرونی بگذرد و به درون راه یابد نگاهی که ان سوی حادثه ها را بکاود و متناسب با دریافتی که محصول این تعمل و روشن بینی است تصمیم بگیرد و عمل بکند بصیرت انچنان عنصر مهم و تعین کننده ای در عرصه ی حیات اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی است که علی (ع) سلاح کارای خویش در هنگامه ی هجوم دشمن و خیزش خطر را تنها و تنها یک چیز می داند بصیرت .(( الا و ان الشیطان قد جمع حزبه و استجلب خیله و رجله و ان معی لبصیرتی))

آگاه باشد که شیطان سواره و پیاده اش را فرا خوانده و بر شما تاخته در چنین موقعیتی بصیرت و بینش من با من است در بیان قرآن ، گروهی فاقد بینش و بصیرت هستند ((و این تدعوهم الا الهدی لا سیمعو و تریهم ینظرون الیک و هم لا یبصرون))

اگر به هدایت دعوتشان کنید ، گوش به سخنانت نمی سپارند می بینی که به تو می نگرند اما بینش و بصیرت ندارند.

نگاه های دوخته اما تهی از روشنی ، چشمهایی که خیره می نگرند اما به شناخت و دیده نمی رسند ، چنین کسانی در تاریکی می یمانند و به سیاهی و تاریکی تن می دهند گروهی شمشیرشان بر بصیرتشان حکومت می کند . ((حملو اسیافهم علی بصائرهم))

شمشیسر نماد قدرت است ، یعنی کسانی هستند که با رسیدن به قدرت موقعیت ، نگاه حق بینشان بسته می شود داشته ها ، فرصت تماشای حق را از آنها می گیرد خود بین و کوته بین می شوند و غرور آنچه دارند ، به اسارت (اکنون )(همین لحظه) شان می کشانند و از رویت (آینده ) و اندیشیدن به فردا باز می ماند اما گروهی هستند که بینش و بصیرت آنها بر شمشیرشان حکومت می کند موقعیت و قدرت به پرتگاه غرورشان نمی کشاند وشمشیر تدبیرشان را نمی شکند وحملو بصائرهم علی اسیافهم

کربلا قصه مردان و زنانی است که بصیرتشان چراغ راهشان و بینش ژرف و زلالشان ، کشتی عبور آنها از طوفانهای درون و بیرون است وقتی امام عاشورا ، دشواری نبرد گوشزد کرد و به تیغ های تیز و شمشیرهای قساوت اشارت نمود یاران عاشق صادق گفتند انا علی نیاتنا و بصائرنا ( ما بر نیت ها و بصیرت هایمان هستیم) یعنی انگیزه های تردید ناپذیر و بصرت های های ژرف ما را به کربلا آورده است و خطر و شمشیر و مرگ ، سستی و تزلزل را در اراده هایمان نمی افریند همین ویژگی در جان و روح صحابه مهدی (عج) تموج و جریان دارد آنان با بصیرتشان با امام خویش همراه و همگام می شوند و در لحظه هیا هول و خطر عاشقانه و صادقانه به میدان می آیند و خندان و شکوفا چون صحابه کربلا از حریم دین دفاع می کنند رشید هجری بزرگ صحابه علی (ع) در پاسخ دخترش که به او کفت پدر در انجام تکلیف کوشش می کمنی فرمود دخترکم درآینده مردمانی بیایند که همان بصیرتشان که آنان در امر دین خود دارند از این کوششی که ما می کنیم افضل و برتر است

2- پذیرش عارفانه و عاشقانه

ره توشه ی سالکان و مجاهدان راه حق معرفت و محبت است عبور از سنگلاخ ها عقبه ها و جاده های خطر خیز و دشوار؛ راه شناسی می خواهد و عشق ورزی.شناخت راه،راهرو را آمادگی روانی می بخشد و عشق و شوق رسیدن و تاخی ها و ناهمواری ها را آسان می سازد.

صحابه ی عاشورا جانی مهذب و عاشق و نگاهی حقیقت بین و روشن دارند و به همین دلیل تسلیم محض و پیروان سر سپرده خونباری هستند که در انتظارشان نشسته است.امام عاشورا حتی در شب عاشورا درها را می گشاید تا جانهای متزلزل،دل های مردد بروند.در منزل زباله-یکی ازمنازل مسیر مکه به عراق-وقتی خبر شهادت سفیر فداکارش عبدالله بن یقطر رسیدامام همگان را جمع کرد و نامه ای را که در آن خبر شهادت عبدالله بود در دست گرفت و فرمود: ((اما بعد فقد اتا نا خبر فضیع قتل مسلم بن عقیل و هانی بن عروه و عبدالله بن یقطر و قد خذلتنا شیعتنا فمن احب منکم الا نصرق فلینصرف لیس منا ذمام))

خبری درد ناک رسیده است که مسلم بن عقیل و هانی بن عروه و عبدالله بن یقطر به شهادت رسیده اند.شیعه را شکسته و خوار ساخته اند.هر کدام از شما سر بر گشتن دارد بر گردد که ما رشته بیعت از گردن او بر داشتیم.

امام در تمام راه به پالایش یاران می پردازد تا تنها عاشقان و عارفان بمانند،آنان که در راه تحقق آرمانهای الهی عاشقانه گام بر دارند و با معرفت امام ،چون و چرا و تردید نشناسند.

در کربلا آخرین پرسش یاران،آن گاه که خونین تن و پاره پاره افتاده اند این است که:اوفیت یابن رسول الله؟(ای فرزند رسول خدا آیا به عهد خویش وفا کنم؟و پاسخ امام این است که نعم انت امامی فی الجنه ((تو پیش از من به بهشت رسیده ای.

جان یاران عاشورا از معرفت لبریز است و جام وجودشان از محبت سر شار.در نهایت تشنگی،در محاصره ی تیغ ها،در فضایی که مرگ خیز و آتش ریز است،حماسه های شور انگیز را رقم می زنند و بی هراس از خطر به مبارزه می ایستند.

این ویژگی نیز در صحابه مهدی (عج) می فرماید: الا و ان من ادرکها منا یسری فیها بسراج منیر و یحذو فیها علیمثال الصالحین لیحل فیها ربقا و یعیق رقا و یصدع شعبا و یشعب صدعا فی ستره عن الناس لا یبصر القائف .... بعد الصبوح

(آگاه باشید هر آن کس که فتنه های آینده را در یابد با چراغی روشنگر در آن کام می نهد و بر همان سره و روش پیامبر و امامان رفتار می کند تا گره ها را بگشاید بردگان و ملت های اسیر را آزاد سازد جمعیت گمراه و ستمگر را پزاکنده و حق جویان پراکنده را جمع آوری سازد.

مهدی (عج) سال های طولانی در پنهانی از مردم به سر می برد آن چنان که اثر شناسان اثر قدمش را نمی شناسند گرچه در یافتن اثر و نشانه های ایشان تلاش فراوان شده است سپس گروهی برای در هم کوبیدن فتنه ها آماده می گردند و چونان شمشیر ها صیقل می خورنددیدگانشان با قرآن روشنایی گیرد و در گوش هایشان تفسیر قرآن طنین افکند و در صبحگاهان و شامگاهان جام های حکمت سر می کشند

تنها حمکت نوشان و تفسیر نیوشان می توانند همپای موعود فتنه ها را بشکنند و در دروغ و فریب را در هم کوبند آنان که از چشمه سار قرآن سیراب می شوند و در معرفت قرآنی دارند دشمن شناسندو پایدار در عرصه جهاد و ایثار در کربلا امام یک شب امام و مهلت می طلبد و می گوید ما شیفتگان عبادت و زمزمه قرآنیم و شب عاشورا فضا عطر آمیز از نسیم نفس های قرآنی و دلاویز از زمزمه های عاشقانه و عرفانی سات . هر آن کس با عاشورا آشناست و بی تاب ظهور و حضور در جمع صحابه ی مهدی (عج) است با حکمت و معرفت قرآنی همدم است که بی معرفت قرآنی نه عاشورا ،عاشورا می شد و نه حکومت مهدوی محقق می شود.
نکته ظریف و مشترک در میان صحابه ی دو انقلاب عشق ورزی به قرائت قران است در وصف شب عاشورا گفته اند(لهم دوی کدوی النحل) (زمزمه ی خیمه ها چون زمزمه کندو ی عسل بود) و در وصف امامان یاران موعود نیز گفته شده است که چشم روشنایی ها تنزیل و نغمه دلپذیر و گوش نواز زندگی شان تفسیر قرآن است(تجلی بالتنزیل ابصارهم و یرمی بالتفسیر فی مسامعهم) (آیا جز این است که تلاون قران آرامش می بخشد و جان را از طمانینه لبریز می کند و در پرتو همین آرامش و طمانینه طوفان ها و بحران ها را می توان شکست و به ساحل امان و امن می توان رسید؟)


3- شیفتگان شهادت

کربلا مقتل عاشقان و مشهد شهیدان پاک است.

هلال بن نافع از صحابه ی پر شور کربلا می گوید :شب عاشورا امام نابهنگام از خیمه ها بیرون آمده دور شد من به اونزدیک شدم و گفتم فدایت شوم از این که در شب به طرف لشگرگاه این ستمگر بیرون امدی نگران شده فرمود: هلال آمدم تا این پستی و بلنیدی ها را وارسی کنم نکند فردا آنان به ما حمله کرده درگیر شویم کمین گاهی برای هجوم آنان به خیام ما باشد سپس برگشت و در حالی که بازوی چپ مرا گرفته بود فرمود: همان شب است! همان شب است! به خدا سوگند .عده ای سات که تخلف بردار نیست سپس فرمود : هلال ! چرا هم اینک از میان این دو کوه نمی روی که خود را برهانی . من روی قدم های امام افتادم و عر ض کردم : در آن صورت مادر هلال در سوگش بنشیند سرورم شمشیرم با هزار شمشیر واسبم با هزار اسب برابر است به آن خدایی که همراهیتو را بر من منت نهاد از تو جدا نمی شوم تا این که هر دو از کارزار بازمانند سپس امام از من جدا شد و به خیمه ی خواهرش زینب رفت . من در این امید که از خیمه زود بیرون می آید کنار خیمه ایستادم . زینب به استقبال امام آمدبالشتی گذاشت و امام نشست و با او رازی گفت چیزی نگذشت که اشک زینب جاری شد و عرض کرد : برادر جان ! آیا من قتلگاه تو را می بینم و با این همه دشمنان کینه اندوز بانوان و کودکان وحشت زده را همراهی می کنم این مسئولیتی سنگینی است دیدن این قتلگاه این جوان پاک و زیبارویان بنی هاشم بر من گران خواهد بود سپس عرض کرد: برادر جان ! آیا نیات اصحاب خود را آزمودی ؟ نگرانم که وقت درگیری و برخورد نیزه ها تنهایت گذارند.

امام گریست و فرمود: (اما و الله لقد هنرتهم و بلوتهم و لیس فیهم الا الاشوش الاقعس ویستانسون بالمنیه دونی استیناس الطفل بلبن امه) به خدا سوگند ایشان را از خود راندم در ان جز دلاوران و والا گوهران پایدار که به کشته شدن در رکاب من همانند کودک به شیر مادر مانوسند حضور ندارند.

صحابه عاشورا جانی مهذب و عاشق و نگاهی حقیقت بین و روشن دارند و به همین دلیل تسلیم محض و پیروان سر سپرده سرنوشت خونباری هستند که در انتظارشان نشسته است.

شیفتگی به شهادت از چشمه سار معرفت سیراب می شود . شیفتگی به شهادت مرگ است که ان سوی عالم خاک را شهود رکده باشد و با یقین به انتخاب پرداخته و جان بهمیدان آورده باشد .شیفتگی به شهادت درک عمیق معامله ای است که یک سو خدا (خریدار)یک سو انسان(فروشنده) کالا (جان )و بها ( بهشت وصل)باشد با این معرفت و شهود انسان می تواند عاشقانه در باران تیر و شمشیر و خطر بایستد و خندان و شکوفا فاتح معقد صدق باشد.

جان یاران عاشورا از معرفت لبریز است و جام وجودشان از محبت سرشار در نهایت تشنگی در محاصره تیغ ها در فضایی که مرگ خیز و آتش ریز است حماسه های شور انگیز را رقم می زنند و بی هراس از خطر به مبارزه می ایستند.

4- عشق ورزان به امامت و ولایت

یاران عاشورا بی بهانهاند بر سر جان چانه نمی زنند و در هر چه اما شان می گوید می خواهند تردید روا نمی دهند در بسیاری از رجزهای صحابه دفاع از اهل بیت دفاع از حریم امامت و عشق ورزی به ابا عبد الله الحسین محور اصلی است .

لحظه های شهادت نیز به دست محبت امام و زانوی مهربان او می اندیشند که تا بهشت بدرقه شان کند.در هنگام نبرد جونان پروانه گرد امام می چرخیدند و جان خویش را سپر او می ساختند . سعید بن عبدالله در هنگام نماز اباعبدالله الحسین جان سپر تیرها کرد هر تیری که به قصد عضوی از اعضای ابا عبد الله الحسین رها می شد سعید همان عضو خویش را رویاروی تیر قرار می داد و در پایان نماز ابا عبد الله الحسین با بدنی که تیرها آن را پوشانده بود مقابل امام افتاد و امام گرمای محبت خویش را به پیشانی اش بخشید و مژده وصل بهشت و پیامبرش را داد.

کربلا صحنه عشق ورزی به نام حسین است . یاران ابا عبد الله الحسین آشنا که راه و سیرت ابا عبد الله الحسین را عارفند به نام او یاد او و همراهی او سرخوشند و از عشق او سرشار . صحابه عاشورا بادیدن امام توانی تازه یافتند همچون خود امام بی هراس می جنگیدنددر آخرین زمره نیز نسیم یاد ابا عبد الله الحسین لبهایشان را متبرک و متبسم می ساخت.

یاران مهدی (عج) نیز چنین سیرت و صفاتی دارند.به امام عاشقند و عشق و شیفتگی خود را به هر بهانه و هر جا نشان می دهند امام صادق می فرمایند: و رجال کان قلوبهم زبر الحدید لا یشوبها شک فی ذات الله(( اشد من الحجر لو حملو علی الجبال لازالوها لا یقصدون برایاتهم بلده الا خربوها.کان علی خیولهم العقبان .... اذا سارو یسیر الرعب امامهم مسیره شهر یمشون الی المولی ارسالا بهم ینصر الله امام الحق))

(یارن مهدی (عج) مردانی اند پولاد دل و همه وجودشان یقین به خدا ، مردانی سخت تر از صخره ها اگر به کوهها روی آرندآنها را از جای می کنند درفش پیروز گر آنان به هر شهر و دیاری روی نهد آنجا را به سقوط وادارد گویی آن مردان عقابان تیز چنگالند که بر مرکب ها سوار شده اند.....این شیر اوژنان به شب هنگان نخوابند و زمزمه قرآن و مناجات خویش چون صدای زنبوران عسل در هم اندازند و تا بامداد به عبادت خداوند خویش می پردازند. و بامدادان سوار بر اسب باشند. انان راهبان شب و شیران روز و انانند گوش به فرمان امام خویش و چنان چون مشعل های فروزانند و دل های منور آنان بسان قندیل های نور در سینه هایشان آویخته است این مردان تنها از خدا می ترسندو فریاد لا اله الی الله و الله اکبر آنان بلند است و همواره در آروزوی شهادت و کشته شدن در راه خدایند. شعار آنان یالثارات الحسین است .بیایید به طلب خون حسین و یاران حسین! به هر سور روی آرند ترس از آنان پیشاپیش در دل مردمان افتد و تاب و مقاومت را از همه بگیرد این خدایان دسته دسته به سوی خداوند یا امام خویش روی ارندو خدا به دست انان امام حق را یاری کند.)

در توصیف یاران امام مهدی (عج) معلوم می شود که انان امام را چون نگین در بر گیرند . گوش به اشارت و فرمان او می سپرند و جان هدیه ی راه و رکابش می سازند در کربلا وقتی مسلم بن عوسجه به بالینش رسید خون محاسن سپید مسلم را گلگ.ن کرده بود آخرین رمق و آخرین نفس ها بود حبیب از او پرسید : وصیتی داری مسلک گفت: رحمت خداوند بر تو باد من تنها یک سفارش دارم و در حالی که با دست به امام اشاره می نمود گفت سفارشم این است که در راه او جان فشانی کنی حبیب گفت : به خدا سوگند که چنین خواهم کرد

عشق بازی یاران ابا عبد الله الحسین در شب عاشورا و در میدان داغ کربلا در نهایت عطش شنیده ایم . همین ویژگی را در یاران مهدی (عج) بر اساس همین روایت می یابیم مردانی شیر اوژن زمزمه گر عاشق که به رسم تبرک و تیمم دست بر زین اسب امام می کشند و به شوق شهادت از امام می خواهند که دعا کند حلاوت و شیرینی شهادت را زودتر درک کنند.

5- دین داری ، دین دار و دین یار

نهضت و حرکت ابا عبد الله الحسین و یارانش برای اصلاح دین زدودن غبارهای تحریف و بدعت هاست . ابا عبد الله الحسین در وصیت نامه ی خویش که به دست برادرش محمد حنفیه می سپارد به این ویژگی و هدف اشاره دارد : ((خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی ارید ان امر بالمعروف و انهی عن المنکر))

من در خیزش و قیام خویش قصد اصلاح امت جدم و امر به معروف و نهی از منکر دارم.

در روز عاشورا نیز دلیل گریز عافیت طلبان و عدم جان فشانی در راه دین را تبیین کرد و فرمود: مردم برده و اسیر دنیا هستندو دین تنها لقلقه زبان آنهاست پس انگاه که به آزمون کشیده شونددین داران کم می شوند (همان ها که دین را برای معیشت خویش می خواستند و پیش از آزمون به ظاهر مدافع سینه چاک بودند)

در عصر عاشورا پیش از برپایی نماز عاشقانه و عارفانه امام پس از دعوت باقی مانده به جهاد و شهادت و مژده ی بهشت و دیدار علی (ع) و فاطمه(س) در بهشت فرمودند: ((فحاموا عن دین الله و ذبو عن حرم رسول الله)) از دین خدا حمایت و از حرم پیامبر خدا پاسداری کنید.

کربلا کوشش پاکان و جوشش خون های پاک برای صیانت از دین نگاهبانی از ارزش ها و فضیلت ها گسترش دین و ستیز ابا عبد الله الحسین دین ستیزان است.

امام زین العابدین خطاب به ابو خالد کابلی در وصف یارن مهدی (عج) و دین خواهی و میزان تلاش انان در راه تحقق آرمان های دینی می فرمایند:ای ابوخالد ! مردمانی که در روزگار غیبت به سر می برندو منتظر از مردمان همه زمان افضلندزیرا که خداوند متعال به انها خرد و فهم و معرفتی داده که خیبت مهدی (عج) برای آنها مانند حضور است( یعنی با اینکه امام را در عصر غیبت نمی بینند از نظر ایمان و تقوا و پایداری گویی در زمان ظهور به سر می برند و امام خود را می بینند)این مردم را که در چنان روزگاری زندگانی می کنند خدا مانند سربازان پیکارگر صدر اسلام قرار داده است .همانان که در رکاب پیامبر (ص) شمشیر می زدند و پیکار می کردندآنان اخلاص پیشگان حقیقی و انانند شیعیان واقعی و انانند که در نهان و عیان مردم را به دین خدا دعوت می کنند.

بی تردید این ویژگی در همان اندازه و افق و فراتر از ان در عصر ظهور و در سیرت و رفتار یاران مهدی (عج) تحقق می یابدهمان یارانی که پیش از این در توصیف شان گفته شده : لا یشوبها شک فی ذات الله ...بهم ینصر الله امام الحق(مردانی همراه امامندکه شک و تردید در ذات پروردگار با وجودشان آمیخته نیست و مهدی (عج) با چنین یاران و همراهان یاری می شود)

آنان که سر همراهی و هم رکابی مولای خویش را دارند باید دین فهم و دین شناس ، شیفتگان مکتب باورمندان عمیق قران و عترت و فداکاران پاکباز راه دین باشند.

6- تدبیر ، روشن بینی در برنامه ریزی

انقلاب عاشورا آن چنان دقیق برنامه ریزی شده که هر جز حرکت و هر بخش از آن گویی عضوی از یک اندام است که تفکیک و جدایی آن از کل پیکره ممکن نیست ئ تنها در درون همان پیکره معنا و مفهوم می یابد برنامه ریزی عاشورا در نحوه ی رزم نوع سخن گفتن ترتیب افراد به میدان از اجزای قابل توجه این برنامه است.

حرکت پس از عاشورا و برخورد سخنرانی ها و شیوه های تحقیر عبیدالله و یزید . دو عنصر مستکبر و مغرور و تباه.نیز از بخش های قابل توجه و مورد تعمیق برنامه نهضت حسینی است .مطالعه نهضت حسینی نشان می دهد که امام در هر منزل برنامه ریزی می کند با تدبیر و ظرافت کامل بر آمادگی روانی و روحی و دانش یاران میافزاید و مراحل به را تبیین و روشن می کند تا هر کس بداند در کجای این برنامه بزرگ می تواند باشد یا اگر نتواند باشدسر خود گیرد و از کربلا بیرون آید.

نهضت بزرگ موعود نیز با تدبیر و برنامه ریزی همراه است.

چه در حرکت مهدی (عج) چه در مظاهر و شعایر مانند لباس سلاح نوع حرکت و حتی شعار آن بزرگوار ، برنامه دقیق و عمیق او را می توان یافت.معماران کربلا و صحابه ابا عبد الله الحسین در رزم خوش تدبیر و برنامه دارند و یاران و همراهان مهدی (عج) نیز . اگر اصلاح برنامه ابا عبد الله الحسین است برنامه مصلح بزرگ و یاران او نیز هست. ان الارض یرثها عبادی الصالحین

برنامه مهدی (عج) و یارانش پایان دادن به تباهی و سیاهی و گسترش قسط و عدل است. مهدی (عج) فریاد رسی است که خداوند او را بفرستد تا به فراد عالم برسد... یاران قائم به سراسر جهان پانهند و همه جا قدرت را در در دست گیرند.

همه کس و همه چیز را مطیع انان می شودحتی درندگان صحرا و مرغان شکاری همه و همه رضای و خشنودی آنان را بطلبند.شادی و شادمانی یافتن به این پیام آوران دین و صلاح و عدالت تا بدان جاست که قطعه ای از زمین بر قطعه ای دیگر مباهات دارد که یکی از یاران مهدی (عج) بر آن جا پا نهاده است.

برنامه ی کربلا رویارویی با ظلم بازگرداندن به سیرت پیامبر (ص) و علی (ع) اصلاح امت و امر به معروف و نهی از منکر بود و برنامه مهدی (عج) نیز چنین است.

یاران مهدی (عج) چون صحابه عاشورا میثاق پاکبازی و فداکاری در راه آرمان های دین ستیز با سیاهکاران و دفاع از حریم قران و اهل بیت دارد. آنان مدیر و مدبرندبرنامه ریزانی بصیر و گردانندگانی خبیر که پای اراده شان را هیچ خطری نمی لرزاند و عزم سترگ شدن را هیچ طوفانی بر نمی آشوبد.

خدایا! توفیق درک و همراهی شان را عنایت فرما

منابع و ماخذ:

1- الغیبه – نعمانی – موسسه الاعلمی – بیروت – 1403 ه ق ص 152

2- الزیارات – ابن قولویه – نجف – 1356 – ص 332

3- نهج البلاغه – ترجمه دکتر جعفر شهیدی – شرکت انتشارات علمی و فرهنگی – چاپ بیستم – 1380 – ص 14

4- قرآن کریم

5- پیروزی در سیمای شکست – غلامحسین رفیعا – حوزه هنری – 1378 – چاپ اول

6- در فجر ساحل – محمد حکیمی – چاپ نهم – بی تا – دفتر انتشارات اسلامی

7- نفس الهموم – ابوالحسن شعرانی – تهران -انتشارت علمیه اسلامیه – 1374 8- نهج البلاغه – ترجمه محمد دشتی – قم – موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیر المومنین – 1379

9- فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع) – ترجمه علی مویدی – قم – نشر معروف –1377

10- خورشید مغرب – محمد رضا حکیمی – دفتر نشر فرهنگ اسلامی – چاپ 20 1380

11- یاران امام حسین – علی محمد دخیل –انتشارت فرهنگ و هنر - چاپ اول 1369

12- اولین مقتل سالار شهیدان –سید علی موسوی جزایری – انتشارات بنی زهرا – قم– 1378

13- تحف العقول – ابن شعبه حرانی – قم موسسسه النشر الاسلامی – 1404 ه ق

14 -موسوعه کلمات امام حسین – قم دارالمعروف – 1374

 


<   <<   16   17   18   19   20   >>   >
به روایت لینک:
هات فان : [ بازدید ]
*توجه : درج لینک های گوناگون به منزله تایید محتوای آنها نمی باشد!
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت منجی بشریت برای صاحب سایت محفوظ می باشد!
کپی برداری از مطالب ، تنها با ذکر نام و لینک منبع مجاز می باشد.