سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه نخست | لیست مطالب | آرشیو مطالب | پروفایل مدیر | ارتباط با ما

?? ???

?? ???

سایت های ضدانقلاب در سفر رهبری

استقبال تاریخی و باشکوه مردم و علمای قم از رهبر انقلاب، تمام بافته های 2 ماه اخیر مافیای رسانه ای موسوم به «شبکه عنکبوت» را پنبه کرد.

اعضای این شبکه شامل رسانه هایی چون بالاترین، جرس، رادیو فردا، بی بی سی، روزنت، کلمه، سحام نیوز، نوروز، رادیو زمانه و ... دهها رسانه همسو طی 2 ماه اخیر تلاش مضاعفی را به کار بستند تا با جعل خبر و دروغ پردازی چنین القا کنند که استقبال سردی در قم از رهبر انقلاب صورت خواهد گرفت. اما تمام این بافته های عنکبوتی دیروز با امواج پردامنه محبت مردم و علما در قم از هم گسیخت به نحوی که رسانه های یاد شده دیروز با وجود سپری شدن قریب 10ساعت از استقبال گرم مردم و علما، در سکوت مطلق فرو رفته و گویا «هنگ» کرده بودند. شبکه عنکبوت پس از آن هم ضمن کتمان حماسه دیروز قم، به برخی محورهای سخنان رهبر انقلاب پرداختند و متعرض صحت و سقم 2 ماه یاوه گویی خود نشدند.

در این میان سایت هایی نظیر «جرس» (ارگان خارجی فتنه گران از دفتر مدیریت لندن)، کلمه (وابسته به موسوی و طیف مشارکت)، بالاترین (صهیونیستی) و چند شبکه همسو با پررویی تمام و به خیال اینکه مخاطب دو ماه دروغ پراکنی آنها درباره پیش بینی «استقبال سرد» را فراموش کرده، به تردیدافکنی از زاویه مخالف پرداختند به این معنا که با انتشار مقاله ای به قلم یک عضو باند مهدی هاشمی (فاضل میبدی) به همراه تصویر استقبال مردم از رهبری تلاش کردند چنین القا کنند که استقبال گرم مردم از مقتدای خود، خلاف سیره امیرمؤمنان است!

این عضو باند مهدی هاشمی می نویسد «روزی حضرت علی(ع) سوار بر مرکب در حرکت بود؛ یکی از یاران در حالی که پیاده بود امام را همراهی می کرد حضرت چون کسی را در رکاب خود دید فرمود برگرد چرا که رفتن مثل تو با مثل من، فتنه برای حاکم و ذلت برای مؤمن است... پیامبر هم می فرماید بر دهان چاپلوسان و مداحان خاک بپاشید.»

این رویکرد منافقانه مثلث «جرس- کلمه- بالاترین» از چند جهت جالب توجه است. اولا هماهنگی این حلقه 3گانه از حلقه نفاق جدید همراه موسوی گرفته تا لندن و تل آویو است. ثانیا نویسنده مقاله به همراه عناصری نظیر کدیور و احمد منتظری، عضو باند نفاق مهدی هاشمی است که اصل حرکت خود را ضربه به ولایت فقیه و رهبری- چه در زمان حضرت امام و چه پس از رحلت ایشان- قرار داده اند.

ثالثا جناب نویسنده در حالی تظاهر به طرفداری از سیره پیامبر(ص) و امیرمؤمنان(ع) می کند که 10مهر 1387 در مصاحبه ای صریح با رادیو فردا (ارگان رسمی سازمان سیا) برخلاف سیره صریح پیامبر و امیرمؤمنان- علیهماالسلام- سخن گفته و تصریح کرده بود «سیاست باید از مذهب جدا باشد. سیاست ورزی یک امر کاملا عرفی است و به نظر من سیاست ورزی امر شرعی نیست... اگر شما بخواهید عقاید مذهبی را در مسائل سیاسی دخالت دهید ممکن است این اعتقادات مورد باور دیگران نباشد.» انسانی با این نگرش طبیعتا نمی تواند به سیره سیاسی پیامبرو اهل بیت استناد کند!

رابعا فاضل میبدی همان عضو گروهک جعلی «مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم» است که در گفت وگوی چندی پیش با رادیو زمانه از گروهک انحرافی، استعمارساخته و ضداسلامی بهائیت دفاع کرد. او تصریح کرده بود «اگر برداشت ما از اسلام همان برداشت نص محور باشد، از اسلام در نمی آید که بهایی ها حقوق داشته باشند اما با برداشت حق محور و عدل محور از اسلام این برداشت درست است.» که باید پرسید آیا استناد اخیر شما به کلمات امیرمؤمنان نص محور نیست؟!

اگر از سوابق این همکار باند مهدی هاشمی و سوابق همکاری اش با گروهک هایی نظیر نهضت آزادی بگذریم و بر گفته اخیر او متمرکز شویم درباره مغالطه شبکه نفاق جدید باید یادآور شد که استقبال مردم از مقتدای خود، مصداق سواره رفتن امام علی و پیاده حرکت کردن همراه او در یک سفر نیست. بلکه چون حلقه، نگین ولایت و رهبری را در آغوش کشیدن و قدرت نمایی هوشمندانه و به موقع در برابر دشمنان و منافقانی است که القا کردند میان مردم و رهبری شان فاصله افتاده است.

از سوی دیگر باید یادآور شد که مسئولان جمهوری اسلامی از جمله امام و رهبری در میان مردم و با مردم و مانند مردم زیسته اند و اگر ضرورت هایی نظیر استفاده از خودرو پیش آمده، به اعتبار جنایت های رذیلانه ای است که متحدان فتنه گران و منافقان جدید در گروهک های قدیمی تر نفاق (نظیر گروهک تروریستی منافقین) ترتیب دادند و به حوادث سیاه 6 تیر (ترور آیت الله خامنه ای)، 7 تیر (شهید بهشتی و 72 یار همراه ایشان) و 8 شهریور (ترور شهیدان رجایی و باهنر، رئیس جمهور و نخست وزیر وقت) دست زدند. این جنایتکاران البته در حوادث فتنه آلود سال گذشته و از جمله خباثت روز عاشورا و قبل از آن، در کنار فتنه گران لانه کرده در جرس و کلمه) ... به ایفای نقش پرداختند.

حالا هم به این منافقین جدید و قدیم باید کلام امیرمؤمنان را یادآور شد که فرمود «منافقین غرش کردند و جرقه زدند و با این وجود فشل ماندند و ما غرش رعدآسا نمی کنیم مگر که بباریم و نمی باریم مگر که سیل جاری سازیم.» قم دیروز شاهد باران سیل آسای محبت مردم و علما بود که آب به لانه منافقین گرفت و اگر زنجموره ای هم بلند است، حاصل آن لاف زنی و این پاسخ کوبنده ملت نستوه است.


موسسات فکری و اندیشکده‌ها؛ هدایت‌گر واقعی جنگ‌ها

برخی از تحلیلگران عقیده دارند موسسات فکری و اندیشکده‌ها در قرن 21 هدایت کننده جنگ‌ها هستند.


 


به گزارش گرداب به نقل از شبکه تلویزیونی فرانس 24 پژوهشگران در سایه‌? عضویت این اندیشکده‌ها در امریکا قدرتی واقعی دارند اما در دیگر کشورها قدرت آنان چندان زیاد نیست. آنان می‌کوشند تفکرات خود را به رهبران جهان بقبولانند و گاه قدرت آنها نامحدود می‌شود.

عملیات اشغال عراق در سال 2003 به دستور جرج بوش رئیس جمهور اسبق امریکا اجرا شد اما در حقیقت تصمیم مرتبط با اشغال آن را اندیشکده نومحافظه کار نیو‌ امریکن گرفته بود. این موسسه امریکایی در نامه‌ای خطاب به بیل کلینتون رئیس جمهور اسبق امریکا در تاریخ 25 ژانویه سال 1998 خواهان جنگ با صدام حسین شده بود. این نامه به امضای پل ولفوویتز و دونالد رامسفلد هم رسیده بود. رامسفلد در دوران بوش وزیر دفاع بود.

در امریکا اندیشکده‌ها خواهان اجرای اندیشه‌هایی هستند که خود تئوری آنها را بنا می‌کنند. موسسات فکری نهادهایی بسیار قدرتمند و بانفوذند و برخی از آنها هدف خود را آشکارا تقویت قدرت آمریکا در جهان عنوان کرده‌اند.

هربرت لاندن رئیس اندیشکده "هادسون" می‌گوید: «من برای منافع عمومی کار می‌کنم و هدفم اعمال سیاست‌هایی است که به نفع مردم امریکا باشد. از دید اندیشکده هادسون منافع امریکا در این است که جهان اسلام ارزشهای غرب را بپذیرد.»

لاندن می‌افزاید: «ما می‌خواهیم اصلاح طلبان را در همه کشورهای اسلامی تشویق کنیم تا از نفوذ تندروترها در این جوامع کاسته شود.»

در این گزارش عکس‌هایی از هربرت لاندن در کنار شخصیتهایی چون پرویز مشرف و رضا پهلوی نشان داده می‌شود. وی می‌افزاید: «من مدت زمانی طولانی در اندونزی زندگی کرده‌ام. اندونزی از لحاظ جمعیتی بزرگترین کشور جهان اسلام به شمار می‌رود. من عبدالرحمن وحید رئیس جمهور پیشین را به خوبی می‌شناسم. ما موفق شدیم چیزهایی را تغییر دهیم. اگر از نزدیک به کارهای آقای وحید بنگرید می‌بینید که او از جمله رهبران اسلامی بود که برای درک دیگر ادیان و جوامع تلاش زیادی می‌کرد. او دیدگاهی مسالمت آمیز از اسلام داشت.»

اندیشکده‌ها با برگزاری مناظره و کنفرانس تعاملات خود را دو چندان می‌کنند. فرضیات و اندیشه‌های این موسسات در مقالات و گزارش‌هایی نیز منتشر می‌شود که در پایگاه‌های اینترنتی آنها قابل دسترسی است. حتی رده بندی جهانی برای مشخص کردن نفوذ آنها وجود دارد.

برخی از تحلیلگران در خصوص نفوذ این اندیشکده‌ها با احتیاط برخورد می‌کنند.
تیری دو مونبریال مدیرکل موسسه فرانسوی روابط بین الملل می‌‌گوید: «در خصوص نفوذ موسسات باید احتیاط زیادی داشت. می گویند که ما هم اعمال نفوذ می کنیم اما هرگز سیاستی بین المللی را در هیچ کجا تغییر نداده‌ایم.»
اما روسها نیز به تازگی وارد میدان شده‌اند و خواهان تغییر اوضاع هستند.

موسسه دموکراسی و همکاری که مقر آن در پاریس واقع است در سال 2008 راه اندازی شد. چندین سازمان غیردولتی روسی هزینه این موسسه را تامین می‌کنند. یکی از اعضای سابق مجلس دوما که به ولادیمیر پوتین نخست وزیر روسیه نیز نزدیک است در راس این موسسه قرار دارد.

جان لاگلند مدیر مطالعات در موسسه دموکراسی و همکاری می‌گوید: «انگیزه ما ارائه دیدگاهی متفاوت از روابط بین المللی و حقوق بشر در مقایسه با گفتمان همیشگی غرب است. ما خواهان اعمال نفوذ بر بحث‌های سیاسی هستیم و می‌خواهیم صدایمان را به گوش جهانیان برسانیم و در مناظره‌ها شرکت کنیم.»

اندیشکده‌ها امروزه در رقابت برای ارائه افکار جدید شرکت دارند و همه سیاستمداران مدام به این افکار مراجعه می‌کنند.
"مارتین رویو" نویسنده کتاب "اندیشکده‌ها مغزهای متفکر جنگ افکار" نیز عقیده دارد موسسات فکری امروزه برای سران جهان اهمیت بسیار زیادی دارند. اما همه سران بلد نیستند به خوبی از این اندیشکده‌ها استفاده کنند. علاوه بر این اندیشکده‌های زیادی هم وجود دارند که از ارزشهای متفاوتی دفاع می‌کنند. سیاستمداران وقت کافی برای تامل ندارند و این وظیفه بر دوش اندیشکده‌ها گذاشته شده است. احزاب و اعضای حزب نیز به علت سرعت تحولات اوضاع نمی‌توانند فکر کنند و فکر کردن به وظیفه پژوهشگران تبدیل شده است.

نهادی چون "رند کورپوریشن" موفق شده است افرادی با افکار متفاوت را کنار هم قرار دهد و این افراد با تحلیلهای خود سیاستی نوین را ارائه می‌کنند. اندیشکده‌ها پژوهشگران خود را از درون دانشگاه‌ها پیدا می‌کنند و سپس این اندیشکده‌ها به دولت‌ها نزدیک می‌شوند.

البته باید توجه داشت که اندیشکده‌های امریکایی از بودجه‌ های دهها میلیون دلاری برخوردارند در حالی که در کل اروپا بودجه این موسسات در مجموع به چند میلیون یورو می‌رسد.

منبع: مشرق


گفتاری از حجت الاسلام پناهیان در مورد شب قدر 


اینکه فردا از کنار شما چه ماشین هایی عبور کند و یا چه رفقایی را در همسایگی درس و زندگی پیدا کنید؛ با چه کسانی مواجه شوید که با شما مهربان برخورد کنند یا نامهربان،و یا اینکه توجه شما به چه چیزایی به جلب شود؛اینها هیچ کدام تصادفی نیست. حتی اینکه هنگامه صبح و در مسیر به حدیث روی دیوار توجه کند. یا فکر کردن در خصوص تاثیر مثبت یا منفی بودن مطلبی که بنا داریم با دوستان خود در میان بگذاریم. اینها همه مقدراتی است که از قبل تعیین شده و بر اساس حکمت خداوند متعال متناسب با شخصیت و زندگی، دارایی های درونی و بیرونی، برای ما تنظیم میشود.
قدر مقدرات را کسی می داند که بفهمد هیچ وقت تصادفی زندگی نکرده و نخواهد کرد. مقدرات برای کسی مهم است که فقط اتفاق های مهم را جز مقدرات ندانسته و تمام جزئیات زندگی رو جزء مقدرات زندگی خودش حساب کند.
متاسفانه خیلی ها به مقدرات خود، اهمیت نمی دهند و در محضر خداوند عالمیان التماس نمی کنند؛ چون زندگی را مثل سنگی که از بالای کوه رها شده و تصادفا حرکتی نامعلوم دارد تا به مقصد برسد، تصور می کنند در حالی که این طور نیست.
یک لقمه نان و یک قطره آب شما مقدر هست.
تمام قطرات آبها و غذاهایی که انسان استفاده می کند منظم است. نمی شود قطره های آب بلا تکلیف بماند. باید روش دستور صادر شود.
ذرات عالم هستی نمی توانند بدون تکلیف باشند.
اضافه کنید ذرات اکسیژن و هوایی که تنفس می کنیم، لحظه های سلامتی و لحظه های دردی که با آنها مواجه می شویم.
آروم و خرامان در حال راه رفتنی، ناگهان پات می خوره گوشه دیوار درد میگیره؛ اینها اتفاق هایی است که همه از قبل برای تو طراحی شده است و وقتی می گویند شب تعیین مقدرات است، یعنی چنین شب باعظمتی.
تو یه لحظه، امشب خدا مقدرات سال آینده شما رو تنظیم میکند. وقتی مقدرات را تنظیم کرد، در طول سال هر چه میخواهی دست و پا بزنی، دست و پا بزن که دیگر فایده ندارد. محدوده آزادی شما در سال آینده تحت سیطره مقدرات شماست. یعنی اول مقدرات معین می شود بعد حیطه آزادی و اراده شما را مشخص می کنند.
اگر فلان کار را انجام دهد یا اگر دعا بخواند یا اگر کار خیر انجام دهد یا اگر کسب روزی حلال کند، ارزشی بیش از قبل خواهد یافت.
لا جبر ولا تفویض و لکن امر بین امرین. الان و در شب قدر آن قسمت جبری زندگی ما مشخص می شود. شما برای اینکه بتوانید خوب زندگی کنید؛ این طور از خدا بخواهید که خدایا ! اون قسمت مقدرات زندگی منو طوری تنظیم بکن تا بندگی تو برام راحت باشه، تا زندگی برای من راحت باشه. بعضی ها به خاطر دنیای خود از مقدرات الهی می ترسند و هیبت امشب، آنها را فرا می گیرد در حالی که بعضی به خاطر آخرت خود امشب به درگاه ایزد یکتا پناه می برند.
می دونم هر چی هست تو قلم امشبه.
اگر تنبلی می کنیم برای عبادت، خدایا می دونی که من ضعف دارم، خدایا سال آینده را برای من طوری بنویس که این تنبلی من نابود شود. این دعاها و حرفا را امشب باید بزنی! نه فردا و پس فردا و بعد از ماه رمضان. آن موقع مقدرات تو بسته و تمام شده.
ملائکه به چنین شخصی می خندند و می گویند تو این حرف ها را باید شب قدر می گفتی. بعضی ها اصلا حواسشون نیست که لحظه لحظه زندگیشون طراحی شده از طرف خداست. برای خدا هم این مقدوره که لحظه لحظه زندگی همه را مشخص و بعد همه را رها کند تا زندگی کنند!
پسری دوچرخه سوار است، صبح با ماشینی تصادف می کند. پای پسرک صدمه می بیند. به بیمارستان منتقل می شود. گویی خدا این وسط برای بیست نفر برنامه ریزی کرده.
اول این پسرک که فلان جرم را انجام داده بود من خواستم این چوب را بخورد.
راننده ماشین برای ماشین خود صدقه نداده بود، دیگری حسد کرد نسبت به راننده و این باید در اثر این حسادت ها و تعامل ها و قوانینی که خدا بین آدم ها گذاشته این لطمه رو ببیند تا حالش جا بیاد.
پدر پسر باید در جایی مالش را انفاق می کرد، انفاق نکرد و این جوری حالا می ریزه تو جوب آب.
مادر پسر، بچه ی همسایه را سرزنش کرد و دل مادر آن بچه شکست و حالا نوبت دل سوزی اوست.
بقالی رو می خواستم امتحانش کنم ببینم وقتی کسی جلوی او به زمین بخورد چه طور دست گیری می کند، چون پسر این بقال قراره همین الان یه جای دیگه زمین بخوره و بر اساس این، اون جا را تصمیم بگیرم.
چه کسی می بره درمانگاه. برای اون هم یه حساب مفصل جداگانه.
برای تمام کادر بیمارستان هم یه حسابی هست سر همین قصه.
آخر مایی که تمام لحظات زندگیمون دست خداست و این قدر بیچاره ی خدا هستیم، امشب می توانیم پلک روی هم بگذاریم؟
به ما می گویند امشب قراره همه چیز مقدر شود؛ آدم اصلا تا صبح ماته که کاری از او بر نمیاد جز اینکه بیاد در خونه خدا ببینه چه تصمیمی می خوان براش بگیرن. اگه کسی توجه به تقدیر پیدا کنه با همین انگیزه میاد در خونه خدا که بفهمه خدا چه تصمیمی می خواد براش بگیره!
تازه بعضی از این تقدیرایی که برای ما نوشته می شه در تمامی عمر ما تاثیر گذاره. بعضی از اتفاقات، سال آینده برای شما خواهد افتاد و با همین یک امضا که در شب قدر برای شما می کنند تمام عمر شما تحت الشعاع قرار میگیره. امشب دستاتو بالا ببر و سر آن اتفاقات، تاثیر بگذار و کل عمرت را تحت الشعاع قرار بده.
برای بعضی ها هم امشب می نویسند، سال آخر عمر شریف اوست.
حالا ببینید خدا امشب چه کار می کند. خدا امشب برای بعضی از رفقای خودش تصمیم میگره، این رفیق منه اگه زیاد بهش پول بدیم می ترسم خراب بشه. یه مقدار تنگی براش بگیرد، من نمی خوام این رفیقم خراب بشه.
برای این یکی رفیقم امکانات بنویسید چون اگه تو تنگی قرار بگیره از در خونه من دور می شه.
برای اون یکی یه سفر کربلا بنویسید. دیدید امسال چه جوری محرم آمد در خونه من.
برا این یکی یه سفر حج بنویسد. امسال می خوام اونجا ببینمش.
آیا خدا این تصمیما رو بی حساب میگیره ؟
نه امشب خدا بخواد از هر کی انتقام بگیره، می گیره و به هر کی بخواد مهربانی کنه امشب می کنه.
شب قدره دیگه...
حالا چرا خدا این تصمیما رو سالیانه می گیره؟ چون سال به سال منتظر اعمال تو می مونه ببینه تو امسال چه کار می کنی و بر اساس کارایی که انجام می دهی سال آینده ات را تنظیم می کنه.
در گذشته چه کار کردی؟ سال بعد را خدا بر اساس سال قبل می نویسه. حالا بریم درخونه خدا. به علی مرتضی قسم بدیم.
خدایا قصور ها و لغزش های گذشته ما را در نظر نگیر. العفو...العفو.

 


به طواف کعبه رفتم به درون رهم ندادند
که تو در برون چه کردی که درون خانه آیی؟
ما دوتا نگرانی امشب داریم.
یکی اینکه خدا با گذشته ما چه کار می کنه. دوم این که خدا با آینده ما چه کار خواهد کرد.
خدایا امشب می دونی چرا آمدم در خونه تو و ذکر می گم، آخه امشب می خوای مقدرات من را رقم بزنی. من از روی ترس به تو پناه آوردم. آمدم ذکر تو بگم که آروم بشم که الا بذکر الله تطمئن القلوب.
اصلا اگر اشک کسی هم جاری نشد عیب نداره. می گه خدا من از نگرانی زبانم بند آمده و اشکام خشک شده. فقط تا صبح در اثر این دو نگرانی در درگاه تو می ایستم و منتظر لطفت می مونم... برای بعضی ها امشب آخرتشون را هم رقم می زنه. خدا می گه امشب برا این یه کاری کنید که از در خونه من بره. دیگه نمی خوام ببینمش. سال گذشته یه کار زشتی انجام داد که امکان نداره ببخشم. بنویسید که از در خونه من دور و دورتر بشه.
معمولا هم این مقدراتی که هست هیچ دستی نمی خوره. یه گوشه هایی از اون رو می شه تغییر داد اما یا با یک جنایت بزرگ یا به یک عبادت خیلی بزرگ می شه گوشه هایی از این مقدرات رو تغییر داد. اما ما معمولا زندگی عادی خودمون را داریم و هر چی برامون بنویسن همونه....
امسال یه معلم سخت گیر برای این بنده ام بگذارید.
ملائکه وقتی دارند می نویسند چون ما را می شناسند می گند خدا این روفوزه می شه با این معلم. این طاقتشو نداره!!
همه چیز امشب رقم می خوره. تو فردا چی می خوای بگی؟
حالا وقتی این چیز ها رو به آدم بگن آدم می تونه بخوابه؟
میاد پشت در خونه خدا می ایسته وقتی می گن برو استراحت کن، می گه نمی تونم، نگرانم، اونجا دارند برای آینده من تصمیم می گیرند.
بعضی ها فکر می کنند امشب شب گریه است؛ نه. اصلا تو بیا در خونه خدا فقط بایست. بگو خدا نمی توانم. سر به سجده بگذار تا صبح ناله بزن. نماز بخوان. راه برو. قرآن رو به سر بگیر. بگو خدا نگرانم. خدا را به ائمه معصومین قسم بده.
به خودش قسمش بده......بک یا الله.....بمحمدٍ....بعلیٍ.....
امشب عین صحرای محشر است. می خواهند نتیجه اعمال ما را رقم بزنند. نتیجه اعمال سال گذشته ما را امشب رقم می زنند و سال آینده ی ما را تعیین کنند. خب آدم نگران می شه!
فقط فرقش با روز قیامت این است که آن جا دیگر نمی تونی حرف بزنی و امشب تا حرف بزنی به دهن تو لجام آتشین نمی زنند.
"ابکی لخروجی من قبری عریانا ذلیلا خائفا"
اما خدا امشب به ماگفته من یه طرف قصه ام و امام زمانم یه طرف قصه... تو هم بنده من بیا ببینم تو چی میگی! خدا آیا حرف من را امشب قبول می کنی؟
با تو حرف بزنم این یک ساله جبران می شه؟ می فرماید عزیز من تو بیا! امشب برای تو به اندازه 80 سال عبادت می نویسم.
فقط بیا..
خدایا بیش از 80 سال عبادت کردن از پس یک سال گناه کردن بر نمیاد؟ گفتی لیله القدر خیر من الف شهر!
خدایا من امشب برای علی تو سینه می زنم تو بگو این بنده 80 سال برای علی من سینه زده. نه خدا گویا تو برای آمدن من در خونت دنبال بهانه بودی. به من اجازه صحبت دادی. ارزش امشب را برای من بالا بردی. منو تشویق به آمدن کردی!
قال موسى (علیه السلام):
الهى ارید قربک، قال: قربى لمن استیقظ لیلة القدر، قال:
الهى ارید رحمتک، قال: رحمتى لمن رحم المساکین لیلة القدر، قال:
الهى ارید الجواز على الصراط، قال: ذلک لمن تصدق بصدقة فى لیلة القدر، قال:
الهى ارید من اشجار الجنة و ثمارها، قال: ذلک لمن سبح تسبیحه فى لیلة القدر، قال:
الهى ارید النجاة من النار، قال: ذلک لمن استغفر فى لیلة القدر، قال:
الهى ارید رضاک، قال: رضاى لمن صلى رکعتین فى لیة القدر.
ترجمه:
خداوندا! مى‏خواهم به تو نزدیک شوم، فرمود: قرب من از آن کسى است که شب قدر بیدار شود، گفت: خداوندا! رحمتت را مى‏خواهم، فرمود: رحمتم از آن کسى است که در شب قدر به مسکینان رحمت کند: گفت: خداوندا! جواز گذشتن از صراط را از تو مى‏خواهم فرمود: آن، از آن کسى است که در شب قدر صدقه‏اى بدهد. گفت‏خداوندا! از درختان بهشت و از میوه‏هایش مى‏خواهم، فرمود: آنها از آن کسى است که در شب قدر تسبیحش را انجام دهد گفت: خداوندا! رهایى از جهنم را مى‏خواهم، فرمود: آن، از آن کسى است که در شب قدر استغفار کند: گفت‏خداوندا خشنودى تو را مى‏خواهم، فرمود: خشنودى من از آن کسى است که در شب قدر دو رکعت نماز بگذارد.

 

مهمترین شب از لیالی قدر شب 23 می باشد و سرنوشت بر اساس نیتی که انسان می کند که به چه ترتیبی با نفس و میل خود مبارزه کند و در راه رضای خدا قدم بردارد و بر اساس قرآن زندگی کرده و قبل خود را چطور جبران نماید، نوشته خواهد شد. لطفا حقیقت شب قدر را برای هر کس که می توانید انتشار دهید و از ثواب نشر این حقیقت برخوردار شوید.

امیدوارم که همه ما بتوانیم قدر شب قدر رو بدانیم و این شب بهتر از هزاران ماه را  درک کنیم.

التماس دعا


ماه خوبی ها ...

واژه گان را در تو گم کرده ام ای ماه خوبی ها . . . !  صدای دلربای انتظار و عطر دلنشین دعای سحر.

مرا به استقبال یکی شدن با معبودی می برد که نزدیک است به من، نزدیک تر از نفسی که میکشم.

و چه مقدس است این وصال ! احوالی که در این ثانیه های تکرار نشدنیست.

فقط بندگانی می یابند عطر خوش وصال را که طعم شیرین هنگامه ی آسمانی را با دعای سحر در آمیختند و گرسنه تر از زمان قبل تشنه ماندند و تشنه تر و اینک سراپا نیازم را با دو دست که در آغوش آسمان سپرده ام به خدای بی نیازی ها التماس می کنم که: دریابم ای همه وجودم،

و باران روزه داری از سر و رویم می بارد و غرق دعایم کرده است و مرا بیش از بیش دلشیفته ی این ماه آسمانی ساخته است خدایا صدف های عاشقی ام با تو  به نیایش نشسته اند و چه شیرین است ، طعم روح انگیز عبادت . . .

 

روزه دار به روزه نشسته ی تشنه است و بس و چه صدایی است وقتی پدر به ختم قرآن نشسته است و دانه های تسبیح مادر به صدا در می آیند

گویا این صدا هم روزه است و داد میزند:

<< اللّهم صَل عَلی مُحمّد و آل  مُحمّد و عَجّل فَرجَهُم >>

در آخر آن ، چیزی نیست جز فریاد« و عَجّل فَرجَهُم » وجودی که می خواند با تک تک ذراتش بیا بیا منتغم خون حسین(ع)

تا همه بدانند در این دل آسمانی ام چه غوغاست آری خدایا چه مهربانی که بنده نمک ناسپاست را برای چندمین بار به مهمانی خود فراخواندی .
و بارالها می دانی که به دنبال هر عقربه ی ساعتی می گردم تا زمان را متوقف کنم و به یاد همه ی خاطراتم جشن تولد برپا کنم که اینک تولد در تولد است.

آری تولد ماه خدا !

تولد روزه . . .

تولد رمضان و چندمین سالگرد عاشقی ام بر سر سفره ای

که صدای « اللّهم » . . . آذینش بخشیده

دلم می خواهد برای این تولد با واژه گانم جشنی بر پا کنم تا همه بدانند چقدر شادمانم ، ولی نمی یابم  واژه ای را نمی یابم . . .

اما می دانم که جشن درونم را تو خواهی شنید ای روزه دار !

و در این دقایق پر از خدا

عطر شور انگیز ِ « ربّنا » فضای دلم را پر از یاد تو کرده است ای تمامی مهربانی 

و با صدای طنین انداز مؤذن صدای زیبا تو را در روحم می شنوم که می گویی
روزه ات قبول ای روزه دار . . .


توحید از نگاه رجبعلی خیاط

 

خردمندان کسانی هستند که اندیشه را به کار گیرند تا بر اثر آن محبت خدا را بدست آورند تا آنجا که فرموده اند : چون به این منزلت برسد خواهش و محبت خود را از آنِ آفریدگارش قرار دهد و هرگاه چنین کند به بزرگترین منزلت دست یابد و پروردگارش را در دل خویش بیند و حکمت را بیابد ؛  نه از طریقی حکما یافتند و دانش را نه از طریقی که دانشمندان و صدق را نه از راهی که صدیقان. کارها را بایستی برای او بکنی آن هم با محبت او یعنی او را دوست داشته باشی و اعمالت را به دوستی او انجام دهی ، داشتن محبت به خدا و انجام عمل برای خدا سرّ همه ی ترقّیات معنوی بشر است ؛ و این در سایه ی مخالفت با نفس است بنابراین تمام ترقیات بشر در مخالفت با نفس است تا با نفس کشتی نگیری و زمینش نزنی ترقی نمی کنی

اگر می خواهی به حقیقت توحید راه پیدا کنی به خلق خدا احسان کن و طریقه احسان را از اهل بیت بیاموز

راه توحید سخت است و انسان بدون چراغ و راهنما قادر به طی کردن این راه نیست

اگر می خواهی به حقیقت توحید راه پیدا کنی به خلق خدا احسان کن ، بار توحید سنگین است و خطرناک ؛ هر کس توان تحمل آن را ندارد ، ولی احسان به خلق تحمل آن را اسان می کند.

از کلمه ی «ما» بگذرید آن جا که در کار ها کلمه ی «من» و «ما» حکومت می کند شرک است فقط یک ضمیر حاکم است آن هم ضمیر «هو» است و آگر از آن ضمیر بگذرید ضمایر دیگر شرک است.

دین حق همین است که بالای منبرها گفته می شود ولی دو چیز کم دارد یکی اخلاص و دیگری دوستی خداوند متعال این دو باید به مواد سخنرانی ها افزوده شود و همچنین می فرمود مقدس ها همه کارشان خوب است فقط «منِ» خود را باید با «خدا» عوض کنند و می فرمود : اگر مؤمنین خودخواهی و خود محوری خود را کنار بگذارند ، به جایی می رسند .

همه حرف ما سرِ آن بتِ بزرگ است که در درون توست

فرهاد هر کلنگی که می زد به یاد شیرین و به عشق او بود ؛ هر کاری انجام می دهی تا پایان کار باید همین حال را داشته باشی ، همه فکر و ذکرت باید خدا باشد نه خود

تا انسان کمال خود را در نظر دارد به حقیقت نمی رسد آن چه در توان انسان است باید در راه رسیدن به خدا به کار گرفته شود که در این صورت خداوند متعال انسان را برای خود تربیت می کند

تا انسان توجهش به غیر خداست ، نسبت به حقایق هستی نامحرم است و از باطن خلقت آگاه نیست

برای رهایی از شر نفس راهی جز توجه به خدا و حضور دایم نیست تا زمانی که در حضور او باشی و اتصالت از خداوند قطع نگردد نفس قادر به فریب تو نیست

هرگاه انسان توجهش از خدا قطع شود نفس و شیطان که در کمین او هستند قلبش را تصرف نموده و کار خدا را شروع می کنند

گریه و مناجات موقعی ارزش واقعی دارد که انسان در دلش محبت غیر خدا نداشته باشد

ارواح همه ی انبیاء و اولیاء این جا هستند اراده کنی مکه و مدینه همه نزد تو هستند پس کوشش کن قلبت فقط برای خدا باشد تا همه ی آن چه مخلوق خداست نزد تو حاضر باشند

هرگاه این استکان چای را به قصد خدا بخوری دل تو به نور الهی منور می شود ولی اگر برای حظّ نفس خوردی همان می شود که خواسته بودی

اگر کسی برای خدا کار کند چشم و گوشِ قلبِ او باز می شود

خداوند به من کرامت کرده ، شما هم کار خدایی انجام دهید به شما هم می دهد ؛ آقای بنا ، آقای خیاط شما این خشتی که می گذارید و این سوزنی که می زنید به عشق خدا بزن و حواست به خدا باشد و این لباسی را که متری صد تومان به داری نگو من متری صد تومان خریده ام بگو این را خدا داده ، معرف خدا باش نه معرف خود !

اساس خودسازی توحید است هرکس بخواهد ساختمانی بنا کند ابتدا باید زیرسازی او درست باشد اگر پایه ، محکم و اساسی نبود آن بنا قابل اطمینان نیست ، سالک باید سیر و سلوک خود را از توحید آغاز کند. نخستین سخن همه ی پیامبران کلمه ی لا اله الا الله بوده است تا آنان حقیقت توحید را درک نکنند و باور نکنند که در وجود چیزی جز خدا منشأ اثر نیست و همه چیز جز ذات مقدس حق فانی است به کمالات انسانی دست نخواهند یافت. با درک حقیقت توحید ، انسان با همه ی وجود متوجه آفریدگار خواهد شد.
گر بر سر فکر خود امیری مردی     گر بر دگری خرده نگیری مردی
مردی نبود فتاده را پای زدن        گر دست فتاده ای بگیری مردی
 

<   <<   21   22   23   24   25   >>   >
به روایت لینک:
هات فان : [ بازدید ]
*توجه : درج لینک های گوناگون به منزله تایید محتوای آنها نمی باشد!
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت منجی بشریت برای صاحب سایت محفوظ می باشد!
کپی برداری از مطالب ، تنها با ذکر نام و لینک منبع مجاز می باشد.