سلام الان که دارم می نویسم عصر جمعه است و چه جمعه ای؟؟؟!!
جمعه ای که مصادف شده با نیمه شعبان و تولد آقا و صاحبمون امام زمان(عج)؟؟؟؟!!!
همون امام زمانی که ما با این گناهانمون نمی ذاریم ظهور کنه و بعد ادعای بچه شیعه داریم و ادعای مردونگیمون هم میشه؟؟!!!
امروز خیلی روز قشنگی بود و کلی بهم حال داد و خوشحالم چون هر کاری که از دستم بر میومد انجام دادم تا آقا رو خوشحال کنم؟؟!!!
دیشب و امروز هر جا رو میدیدم یا جشن بود و یا چراغ و ریسه زده بودن ؟!!!
و عشق، هر روز به بهانه تو تکرار می شود...
حالا میخوام یه خواهشی ازتون داشته باشم این که هر کس که الان داره این متن رو میخونه یه دعای فرج خوشکل برای آقا بخونه و سه تا صلوات خوشکل تر برای سلامتیش.
-یا مهدی خانه دل ما را از کرم عمارت کن پیش از آنکه این خانه رو نهد به ویرانی
-یا مهدی تو مثل من سر کویت هزارها داری ولی بدان که گدایت فقط تو را دارد
-زهی خجسته زمانی که یار باز آید به کام غمزدگان غمگسار باز آید
-ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی
آه دوباره جمعه شد و یار نیومد و یاد افتاد به شعری که میگه :
شب جمعه شد و دلبر نیومد ای خدا کاسه صبرم سر اومد
عشق من ،ساقی من ،ساغر من اشک من ،خنده من، دلبر من
ای خدا عمری بده تا نمیرم آقامو ببینمو بعد بمیرم
میشه این آرزو تو دل نمونه آخه این آرزوی هممونه
گل نرگس، گل سرخ حیدری به خدا تو از همه دل می بری
من که از دیدن تو سیر نمی شم اگه یک نیگام کنی پیر نمی شم
الهی کور بشه چشم دشمنات هرچی عاشقه بشه یجا فدات
می دونم تو هم منو دوسم داری اما از کارای من خبر داری
من بلا گردون اون سرت بشم قربون خودت با مادرت بشم
آقام آقام آقام آقام آقام ...
الهم عجل لولیک الفرج
دردلی با آقا جونم ...
آقا جونم سلام، ببخشید چون من خیلی پرو هستم با این همه گناهانم خودم هم نمیدونم چه جوری روم میشه که باهات درد دل کنم. ..
آقا جونم خیلی دلم برات تنگه ،نمی دونم که کی میتون روی ماهت رو ببینم، آه... همش تقصیر خودم که با این گناهانم ظهور شما را عقب میندازم...
عصر جمعه ها که میشه دلم خیلی میگیره، از بقیه هم که میپرسم اونا هم همین جوری هستن ولی نمیدونم چرا؟!!!!!!!!!! خودم حدس میزنم که بخاطر اینکه اول باز دوباره جمعه شد و شما نیومدی، دوم فکر میکنم که بخاطر اینه که گناهام زیاد شده و شما از دستم ناراحتی...
آقا جونم نیمه شعبانت داره نزدیک میشه، کمکم کن تا امسال برات سنگ تموم بزارم و هر کاری که از دستم بر میاد که شما رو خوشحال کنه انجام بدم. ..
آقا جونم یعنی میشه نیمه شعبان سال دیگه رو با خودتون جشن بگیریم، یعنی میشه؟!!!!!!!!!!...
آقا جونم یعنی میشه توی تقویم سال دیگه با رنگ قرمز بزرگ بنویسن :" تعطیل_ ظهور آقا امام زمان"...
آقا جونم اون روز کی هست که تو بیای و انتقام جدت امام حسین(ع) رو از این نامردا بگیری و دل ما رو هم خوشحال کنی ...
آقا جونم اینجا به نامردا اعتماد میکنن و عکس مردای روزگار رو پاره میکنن و بهشون بی احترامی میکنن...
آقا جونم کی میای پرچم اسلام رو از دست این مرد تنها بگیری...
آقا جونم من هم جز اون 313 تا مرد هستم یا نه ؟!!! ...
آقا جونم به خدا خیلی دوستت دارم...
به امید آن روزی که بیایی ای یوسف فاطمه...
الهم عجل لولیک الفرج...
همین امروز از خداوند نمره قبولی بگیریم؟!!!
خدا در امتحانش هیچ مطلبی را از ما خارج از کتابش انتظار ندارد. امتحان الهی فقط عملی است.
در امتحان الهی تقلب ممکن نیست.
او از دانسته های ما امتحان می کند و اگر خلافی و یا ندانستن مرتکب شویم نمره ای کسر نمی کند.
و برخی حرف های مهم را برای اینکه کند ذهن ترین افراد هم یاد بگیرند بارها تکرار کرده است.
پروردگار در امتحانش از ما می خواهد.که خودمان بخوانیم و با انصاف خودمان نمره دهیم.
در امتحان الهی اگر نمره بدی بگیریم باز هم به تو امید میدهدکه هنوز پایان راه نیست.سعی کن جبران کنی.
و اگر نمره خوبی بگیری تو را به بهشت رضایت در آن دنیا میهمان میکند.
در امتحان او اگر تصمیم بگیری منفی ها را جبران کنی تمام منفیهایت را خط میزندتا مثبت شوندو سمت چپ همه صفرها یک عدد 2 می گذارد.
خدا هر روز امامده امتحان است، کافی است مردانه تصیم بگیری.او حاضر است باز تو را امتحان کند.
پروردگار خوشحال می شود اگر امتحانت خراب شد از او سراغ بگیری و در خانه اش را بکوبی.
خداوند در لحظات امتحان نیز تو را تنها نمی گذارد و تو را نهیب می زند و راهنمایی می کند.البته اگر گوش هایت را پنبه نگذاشته باشی، حتما صدایش را میشنوی.
خداوند مردم پیش از ما را همانگونه امتحان کرده است که امروز ما را.
جالب آن است که پروردگار عالمیان خود پرسش امتحانی مردمان قبل از ما را در کتابش آورده و بر آنها تاکید کرده است.
خدا فردا هم امتحان می گیرد ولی ممکن است فردا ما نباشیم.
بیایید تصمیم بگیریم همین امروز از خدا نمره قبولی بگیریم.
3 نکته کوچک برای تغیرات بزرگ؟!!
چه کابوسی!
دو روز را در زندگی باید نادیده گرفت: دیروز و فردا!
حتی اگر تمام شب را بیدار بمانیم تا به خطا ها یا فقط اشتباهی که در یک روز گذشته از شما سر زده فکر کنید خیلی بعید است که کاری از دستتان بر آید؛ بخصوص در آن لحظه های زیبا و دلنشین شب!
همچنین اگر موضوع آزاردهنده ای که فکر شما را در گیر کرده مربوط به قرار ملاقات فردا و یا مسایل فردا باشد به نظر نمی رسد که تا قبل از آن موقع بتوانید کاری انجام دهید. همه مردم دنیا این عبارت معروف را بلدند:
“هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده ما کاسه چه کنم در دست گرفته ایم”
"هر وقت که برف بارید باید پارو ها را در آورد"
"ای دل عبث مخور غم دنیا را فکرت مکن نیامده فردا را"
چه کسی می تواند قسم بخورد که از اتفاقی که فردا قرار است برایش پیش بیاید خبر دارد؟
پس در امروز زندگی کنید و لذت لحظه لحظه های آن را با تمام وجود حس کنید.
شایستگی های خود را به کار گیریدو زندگی کنید!
بی شک این اولین باری نیست که می خوانید یا می شنوید که سرنوشت شما در دستان خودتان است.ولی آیا این موضوع حقیقت دارد؟
یک روز شاگردان مکتبی تصمیم گرفتند این مساله را امتحان کنند.
یکی از آنها رو به استاد گفت: "اگر من پرنده کوچکی را در دستانم نگه دارم، آیا شما می توانید با اطمینان کامل بگویید که زنده است یا مرده؟"
استاد پاسخ داد:" سرنوشت او در دستان تو قرار دارد.اگر من بگویم زنده است تو با یک فشار کوچک او را خفه خواهی کرد. اگر بگویم مرده است دستانت را می گشایی تا او پرواز کند..."
آیا این موضوع در مورد تصمیم هایی که ما میگیریم صدق نمیکند؟
آیا ما نیز استعداد ها،توانایی ها، الهام ها و نبوغی را که در اختیارمان گذاشته اند در خود خفه نمی کنیم؟
شایستگی و قابلیت های خود را بشناسیم و از آنها بهره ببریم.آغوش خود را بسوی زندگی بگشایید، دستهایتان را برای دربر گرفتن خوشبختی و سعادت باز کنید، آنگاه شما هم خواهید توانست به سوی افق های تازه به پرواز درآیید.
زیبا ترین لحظه!
برلی من زیباترین لحظه اولین باری بود که برای تماشای آبشار نیاگارا رفتم.
برای من زیباترین لحظه تولد 16 سالگی ام بود.
پیشبینی لحظه های خوب و خوش و یا به یاد آوردن دوران گذشته خیلی خوب است، اما نمی توان آنها را زیباترین لحظه نامید.
برای من زیباترین لحظه همین الان است که دارم این جمله را می نویسم چون در زمان حاضر جریان دارد.زیباترین لحظه وقتی بود که تصمیم گرفتم این کار را انجام بدهم.زیبا ترین لحظه زمانی است که به آنچه که در حال انجامش هستم آگاهی و اشراف کامل داشته باشم.من در این لحظه ها بطور واقعی زندگی می کنم. من لحظه حاضر و زمان حال را با گران قیمت ترین چیز ها در دنیا معامله نمیکنم.
شاید جمله آخر را باور نکنید. حتما می گویید که " گفتنش آسان است". با این وجود من سعی نمی کنمشما را با خودم هم رای و موافق کنم.خودتان تجربه کنید.
اگر شما هر لحظه از امروز را برای زندگی کرد در نظر بگیرید و به قدر و ارزش آن لحظه پی ببرید، شب که فرا رسد، موقع خواب می توانید ادعا کنیدکه روز خوبی را سپری کرده اید.
فردا که بیاید خاطره خوشی از دیروزتان خواهید داشت...
پس این ذره ها و لحظه های کوچک خوشی و خوشبختی را جمع کرده و بر تعداد آنها بیفزایید.در نهایت مجموع این لذت ها و خوشی های کوچک بی نظیر خواهد بود.